loading...
مجله خبری زن فارس
زن فارس بازدید : 434 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)

رئیس دیوان عدالت اداری گفت: رأی صادره توسط هیئت عمومی دیوان عدالت اداری قابل تجدیدنظرخواهی نیست.n

فارس: رئیس دیوان عدالت اداری گفت: رأی صادره توسط هیئت عمومی دیوان عدالت اداری قابل تجدیدنظرخواهی نیست.
 
حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری رئیس دیوان عدالت اداری در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی فارس درباره اینکه آیا رأی صادره درباره پرونده سعید مرتضوی قابل تجدیدنظرخواهی است یا خیر اظهار داشت: رأی هیئت عمومی قابل تجدیدنظرخواهی نیست مگر اینکه به موجب قانون یا رأی دیگری از هیئت عمومی نقض شود.

وی ادامه داد: در غیر این صورت رأی صادره غیرقابل تجدیدنظرخواهی و غیرقابل نقض است.

رئیس دیوان عدالت اداری درباره اینکه این رأی از چه زمانی لازم‌الاجرا خواهد بود گفت: آرای صادره بعد از ابلاغ لازم‌الاجرا هستند. رأی صادره درباره پرونده سعید مرتضوی نیز تا ابتدای هفته آینده ابلاغ می‌شود.

به گزارش فارس، بعد از شکایت تعدادی از نمایندگان مجلس در دیوان عدالت اداری، درباره انتصاب مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی، هیئت عمومی دیوان عدالت اداری روز گذشته انتصاب مرتضوی در این سمت را برخلاف قانون دانست و حکم انتصاب را ابطال کرد.

زن فارس بازدید : 578 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)

بالاخره جواني كه به‌واسطه يكي از دوستانم با من آشنا شده بود و خود را بر خلاف شوهرم ستايشگر و فدايي من نشان مي‌داد در شرايط غيرعادي مرا تسليم اميال خود كرد...

  دكتر رضا غني‌لو *  عصرایران - در اکثر پرونده‌هاي بزهكاري و جنايي و حتي جرايم يقه‌سفيدها مشاهده مي‌شود كه مجرمين روابط جنسي بي‌قاعده را تجربه مي‌كرده‌اند و در صورت تأهل روابط عاطفي مستحكمي بين زن و شوهر حاكم نبوده است.

تنها علل همزيستي احتمالي هم "نياز مالي به هم" و" نداشتن سرپناه مستقل" و يا "بي‌سرپرست شدن فرزندان" و "فرار از حرف مردم" بوده است.

زندگي بدين شكل انسان را در يك سه راهي قرار مي‌دهد كه يا بايد" بسوزد و بسازد" و يا "طلاق و رهايي" را با تمام هزينه هايش برگزيند و يا خداي ناكرده در ظاهر نمايش ساختن بدهد و در باطن "خيانت" پيشه كند.

بحث امروز ما آسيب شناسي طلاق يا سوختن و ساختن نيست بلكه مي‌خواهيم به‌صورت گذرا به مقوله "خيانت" از باب خاستگاه آن بپردازيم.

خیانت

براي اين منظور بايد ازدواج سالم را به دو برهه زماني تقسيم كرد. مرحله اول در انتخاب همسر است كه بسيار گفته شده و شنيده‌ام و احاديث و روايات زنان جلوه‌گر آلوده را به "گلي در ميان گنداب "تشبيه كرده‌اند كه طالب چيدن آن در كثافات غرق خواهد شد.

قرآن كريم نيز به صراحت مؤمنان را از ازدواج با زنان مشرك زناكار بعد از فتح مكه منع كرد (مگر آن‌كه توبه واقعي آنان پذيرفته شود.) البته انتخاب همسر مناسب، خود يك باب مفصل است كه مورد نظر اين يادداشت نمي‌باشد.

اما سؤال اصلي اين است كه روابط زناشويي بعد از تشكيل خانواده چرا به سمت فساد ميل مي‌كند؟

اين سؤال را بايد از دو منظر متفاوت پاسخ داد. جمع بندي پاسخ اين سؤال‌ها از يك خانم، برابر سوابق و تجربيات به احتمال قوي اين‌گونه خواهد بود:
«
همسرم به احساسات من توجه نداشت. او به بهانه مشكلات اقتصادي همواره سه كلمه را تكرار مي‌كرد خسته ام، حوصله ندارم و اعصابم خرد است و من مجبور شدم به منظور خروج از تنهايي به دوستاني كه شرايط بدتري از من را تجربه كرده بودند پناه ببرم.
بي‌تفاوتي شوهر و اتلاف وقت من در خانه دوستان، آرايشگاه‌ها و پاي برنامه‌هاي ماهواره‌اي به تدريج قبح بسياري از مسائل را برايم ريخت تا بالاخره جواني كه به‌واسطه يكي از دوستانم با من آشنا شده بود و خود را بر خلاف شوهرم ستايشگر و فدايي من نشان مي‌داد در شرايط غيرعادي مرا تسليم اميال خود كرد و بعد هم زير تمام قول هايش زد.
ابتدا افسرده شده بودم ولي حالا قرباني ديروز، خود تبديل به شكارچي ديگران شده است.»

البته مي‌توان اين داستان را بسته به موقعيت‌هاي مختلف مقداري هم تغيير داد. حال اگر اين سؤال را از يك مرد متأهل كه مرتكب خيانت به همسرش مي‌شود بپرسيد احتمالاً چنين پاسخي را خواهيد شنيد:
«همسرم به هيچ عنوان شرايط مرا درك نمي‌كرد. هرگاه بر اساس نيازهاي جنسي سعي مي‌كردم به او نزديك شوم تازه عقده‌هاي او فوران مي‌كرد و غر زدن و تحقير و لجاجت‌ها شروع مي‌شد و من كه به اندازه كافي مشكلات بيرون را تحمل كرده بودم براي فرار از اين‌ همه فشار روحي ابتدا به انزوا و قهر كردن روي مي‌آوردم تا اين‌كه يك روز يكي از دوستانم كه در ظاهر روابط خوبي با همسرش داشت و با زنان ديگر هم سر و سري داشت به من گفت كه اينقدر حرص و جوش نخور، اگر نمي‌خواهي زندگي‌ات از هم بپاشد او را تحمل كن و هرچه مي‌گويد بگو چشم يا بر عكس بايكوتش كن و چيزي كه زياده زن! فقط بايد حواست جمع باشد! »

البته اين داستان را هم مي‌توانيد بر اساس مشاهدات خود مقداري تغيير دهيد. اما به راستي براي حل اين مسئله چه مي‌توان كرد؟

روانشناسان معتقدند كه خيانت از چهار مرحله عبور مي‌كند:
1- ذهني
2- قلبي
3- كلامي
4- عملي
حال بايد ببينيم خيانت طرف يا طرفين در كدام مرحله است تا از پيشرفت آن جلوگيري و نسبت به درمان آن كه توبه و استعانت از عقل و توكل به خداست اقدام نماييم.

قرآن كريم مردان را تكيه گاه زنان ناميده است و زنان را به مثابه لباس مردان دانسته است. در آيه 5 سوره مؤمنون مي‌فرمايد« مؤمنان موحد آناني‌اند كه دامان خويش را از بي‌عفتي و اعمال حرام پاكيزه نگه مي‌دارند.»

به اين كليد واژه‌ها توجه كنيد: آيا زناني كه مرتكب خيانت شده‌اند واقعاً شوهرانشان «قوامون علي النساء» بوده‌اند و وظيفه استواري و تكيه گاهي را در خانواده خود ايفا كرده‌اند؟

امروز متأسفانه با طرح مباحث به اصطلاح مدرن، غيرت سنتي در بخشي از طبقات اجتماعي به مدد سريال‌هاي چندش آور ماهواره‌اي در حال رخت بربستن است و به بهانه حريم شخصي تعدادي جرأت كوچكترين سؤال از اهل و عيال و اظهار نظر را از دست داده‌اند و نقش همسري و پدري به انجام امور رفاهي خانواده محدود شده است.

آيا مرداني كه دچار خيانت شده‌اند همسرانشان نقش لباس آنها مثلاً براي پوشش نيازهاي شرعي‌شان را به نحو شايسته انجام داده‌اند يا همسر گرسنه خود را در ميان فست فود‌هاي(!) اجتماع رها كرده‌اند.

آيه‌اي كه بدان اشاره شد مؤمنان را افرادي دانسته كه فروج خود را از گناه باز مي‌دارند و اين يعني اين‌كه لازمه خيانت ابتدا كم رنگ شدن ايمان به آخرت و نظارت الهي است هرچند براي مدتي باشد! و بايد به خاطر سپرد كه راه بازگشت از هر خطايي از در توبه بي‌بازگشت مي‌گذرد.

زن فارس بازدید : 1264 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

زارا فیلیپس، نوه ملکه الیزابت یکی از شرکت کنندگان در بازیهای المپیک است که خبرهای بسیار زیادی در مورد او در رسانه های بریتانیامنتشر می شود.

به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، زارا فیلیپس – نوه دختری ملکه الیزابت دوم به عنوان عضو تیم ملی سوارکاری بریتانیا یکی از پرخبرترین ورزشکاران المپیک است که حتی خاندان پرطمطراق سلطنتی را هم برای تماشای مسابقاتش به ورزشگاه می کشاند.

تصاویر زیر صحنه های از حضور برخی از اعضای خانواده سلطنتی در محل برگزاری مسابقات پرش با اسب است. محل برگزاری این رقابت نیز درنزدیکی کاخ باکینگهام است.









زن فارس بازدید : 1225 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

در جريان برگزاري مسابقات تيراندازي آقايان داور زن اين مسابقات بادقت بسيار زياد در حال بررسي محل اصابت تير به سيبل است.n

زن فارس بازدید : 715 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

به گزارش مشرق، شوت زیبای محمد پروین بازیکن تیم گهر دورود در دقیقه 92 بازی مقابل پرسپولیس با برخورد به تیر افقی و پس از برخورد به پشت خط به زمین برگشت اما داور و کمک داور این گل سالم...

به گزارش مشرق، شوت زیبای محمد پروین بازیکن تیم گهر دورود در دقیقه 92 بازی مقابل پرسپولیس با برخورد به تیر افقی و پس از برخورد به پشت خط به زمین برگشت اما داور و کمک داور این گل سالم را ندیدند.

زن فارس بازدید : 1187 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

جکسون نیوموگابو شناگر رواندایی در بازیهای المپیک لندن بجای مربی یک کتاب را راهنمای خود قرار داده است.\n

 ایرنابه گزارش آسوشیتدپرس، نیوموگابو که در شنای آزاد ۵۰ متر شرکت می‌کند برای بهبود شنای خود از کتابی با عنوان راز پیشرفت شنا استفاده کرده است.

این شناگر ۲۴ ساله که دو بار در المپیک حضور داشته گفت، مربی اصلی من در تمام زندگی‌ام این کتاب بوده است.

او منبع اطلاعات ارزشمند دیگری نیز در اختیار دارد که راهنمای او در سفر از یک شهر توسعه نیافته در شرق آفریقا به المپیک است و آن تلویزیون است.

او رقابتهای قهرمانان شنا را تماشا می‌کند و با تصاویر کتاب خود مقایسه می‌کند. این کتاب به زبان فرانسوی نوشته شده و او فرانسوی نمی‌داند.

او با مقایسه تصاویر کتاب و تلویزیون آموخته‌های خود را هنگام تمرین در امتداد قایق‌های ماهیگیری در دریاچه‌ای که رواندا را از کنگو در شرق جدا می‌کند، بکار می‌گیرد.

این شناگر رواندایی این شیوه یادگیری را بسیار دشوار بیان کرد و گفت، ساعت‌ها در سالن انتظار هتل به تلویزیون خیره می‌شوم و وقتی شنا می‌کنم حتی کسی نیست که کرونوم‌تر بگیرد و بهبود عملکردم را به من بگوید.

نیوموگابو از سنین پایین شنا را آغاز کرد. اما او برای فراگیری تکنیک درست و سرعت به کتابی نیاز داشت که یک معلم به او داده بود.

استعدادهای او هفت سال پیش که در یک مسابقه محلی به قهرمانی رسید، کشف شد؛ اما مربیان او موقتی بوده و در رقابتهای مهم فقط یک ماه آموزش او را به عهده داشته‌اند.

 «ریچارد رامیرا لما» مربی نیوموگابو در بازیهای المپیک پکن گفت او یک مرد خودساخته و بسیار بااستعدادی است که بدون یک مربی دایمی یا یک باشگاه سازمان یافته پیشرفت کرده است.

درسهای این کتاب به راه یابی نیوموگابو به المپیک پکن کمک کرد. او اکنون چهار سال بعد بازگشته و امیدوار است عملکرد بهتری در المپیک لندن داشته باشد.

وی گفت این بار می‌خواهم یک مدال بدست بیاورم.

نیوموگابو که لباس چهار سال پیش تیم رواندا را در المپیک پکن بر تن دارد در ادامه می‌گوید چرا که نه؟ بعد از همه این اتفاقاتی که برای من افتاده هر چیزی ممکن است.

کسب مدال در رقابت با سزار سیلو برزیلی دارنده رکورد جهانی، جیمز مگنوسن استرالیایی و کان جونز و آنتونی اروین آمریکایی یک هدف غیرواقع بینانه است. زمان انتخابی المپیک او حدود شش ثانیه بیشتر از مدعیان اصلی این ماده است.

او روز پنجشنبه در مسابقه ۵۰ متر آزاد با شناگرانی از سودان، ساموای‌آمریکا و جیبوتی رقابت می‌کند و برای صعود به نیمه نهایی باید زمان خود را به میزان زیادی بهبود ببخشد.

اما با توجه به کمبود امکانات و منابع در روانداد، حضور یک شناگر در دومین المپیک یک پیشرفت محسوب می‌شود. آلفونسین آگاهوزو شناگر زن ۱۶ ساله رواندا نیز قرار است در رقابت‌های شنای ۵۰ متر آزاد زنان شرکت کند.

نیوموگابو بدون یک مربی دایمی بیش از هر چیز بر توانایی طبیعی خود متکی بوده است.

وی گفت، اگر حمایت بیشتری می‌شدم می‌توانستم سریع‌تر شنا کنم. در پکن خیلی جوان بودم این بار سخت‌تر تمرین می‌کنم و امیدوارم نتیجه بگیرم.

زن فارس بازدید : 547 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

مهر : آش عباسعلی کرمانشاهی از آشهای اصیل و محلی کرمانشاهی است .که چندین سال است در جشنواره غذا که در ایران برگزار می شود مقام اول را به خودش اختصاص داده است که در ماه مبارک رمضان مردم برای...

مهر : آش عباسعلی کرمانشاهی از آشهای اصیل و محلی کرمانشاهی است .که چندین سال است در جشنواره غذا که در ایران برگزار می شود مقام اول را به خودش اختصاص داده است که در ماه مبارک رمضان مردم برای تهیه آن ساعت ها در صف انتظار هستند.




زن فارس بازدید : 507 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

حتما بسيار پيش آمده كه در موقعيتي قرار گرفته‌ايد كه نمي‌دانسته‌ايد مشكل‌تان را چگونه حل كنيد يا اينكه نسبت به شرايط حقوقي محقق شدن آن فعل و آثار احتمالي آن آگاهي كافي نداشته‌ايد. در مجموعه نوشتاري تحت عنوان «آيا مي‌دانيد» شما را با برخي از اين موارد آشنا مي‌كنيم.n

 ايسنا: مجموعه «آيا مي‌دانيد» با يادآوري برخي نكات حقوقي كه با زندگي روزمره انسان‌ها سر وكار دارد، تلاش خواهد كرد تا بر داشته‌هاي حقوقي شما در اين حوزه بيفزايد. بخش ششم اين مجموعه به اين شرح است:
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
به زنی که از همسرش در مفهوم خاص و عام تمکین نکند ناشزه می‌‌گویند و این زن مستحق نفقه نيست.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
زن باید در منزلی که شوهر تعیین می‌‌کند سکنی نماید مگر آنکه هنگام عقد اختیار تعیین منزل به زن داده شود.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
اگر منزلی که شوهر تهیه نموده، مناسب شئونات اجتماعی زن باشد ولی سکونت در آن موجب احتمال ضرر و زیان شرافتی یا بدنی (آزار و اذیت) زن باشد، خروج زوجه از آن منزل، نشوز و عدم اطاعت محسوب نمی‌‌شود و نفقه تا زمان برطرف شدن مشکل به وی تعلق می‌‌گیرد.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
در فاصله میان عقد و انجام ازدواج، نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر اینکه زن جهت شروع به زندگی اعلام آمادگی كند ولی مرد از بردن همسرش خودداری کند و در این صورت زن مستحق دریافت نفقه می‌‌باشد.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
زنی که شوهرش نفقه پرداخت نمی‌کند هم می‌‌تواند شکایت کیفری نماید و هم دادخواست حقوقی ارائه كند.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
نفقه زمان حال از طریق شکایت کیفری قابل مطالبه است و نفقه زمان گذشته از طریق ارائه دادخواست حقوقی قابل مطالبه است.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
به زنی که بعد از عقد، شروع به زندگی زناشویی و رفتن به منزل شوهرش را منوط به پرداخت مهریه نماید، نفقه تعلق می‌‌گیرد.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
اگر شوهر با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود را با وجود تمکین همسرش به وی ندهد، و یا از پرداخت نفقه سایر اشخاص واجب النفقه خودداری نماید مجازاتش برابر قانون از 3 ماه و 1 روز تا 5 ماه حبس است.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
در زمان عده طلاق رجعی که 3 ماه و 10 روز پس از ثبت طلاق می‌‌باشد مرد مکلف به پرداخت نفقه همسرش می‌‌باشد.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
اگر طلاق به علت عدم تمکین و اطاعت زوجه از همسرش صادر شده باشد در زمان عده نفقه‌‌ای به زن تعلق نمی‌‌گیرد مگر آنکه در تمکين شوهر قرار گیرد.
 
 
آیا می‌دانید؟
 
 
مهریه عندالمطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح، زن مالک مهریه می‌‌شود.

زن فارس بازدید : 588 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

به گزارش مشرق به نقل از سایت اوباما، در تصویری که خشم معترضان آمریکایی را برانگیخته، میت رامنی رقیب اوباما در انتخابات ریاست جمهوری نشان داده شده که مانند پادشاهان قرون وسطا به صندلی تکیه زده و فرد دیگری کفش...

به گزارش مشرق به نقل از سایت اوباما، در تصویری که خشم معترضان آمریکایی را برانگیخته، میت رامنی رقیب اوباما در انتخابات ریاست جمهوری نشان داده شده که مانند پادشاهان قرون وسطا به صندلی تکیه زده و فرد دیگری کفش وی را واکس می‌زند.


کاربران آمریکایی با اشاره به وعده رامنی برای ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر در آمریکا، به طعنه از قول رامنی عنوان کردند: همانطور که می‌بینید من ایجاد شغل کردم!

زن فارس بازدید : 485 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

دو روز پیش کنفرانسی درباره زنان در دانشگاه "القصیم" در عربستان سعودی برگزار شد.n

دو روز پیش کنفرانسی درباره زنان در دانشگاه "القصیم" در عربستان سعودی برگزار شد.

شیعه‌آن‌لاین با اعلام اين مطلب و انتشار عكس اين نشست، افزوده است: " با نگاهی گذرا به این کنفرانس، می‌توان آن را عجیب‌ترین کنفرانس زنان در جهان نامید؛ زیرا به رغم اینکه موضوع و محور این کنفرانس "زنان" بوده‌اند، هیچ زنی به آن دعوت نشده و در سالن حضور نداشته است."


زن فارس بازدید : 742 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به او علاقه دارند.

به گزارش مشرق، در کتاب "شرح اسم” که به بیان زندگی نامه مقام معظم رهبری در سال‌های قبل از انقلاب پرداخته است، مطلب مربوط به ازدواج ایشان به شرح زیر است:

مدتی از بازگشت به مشهد نمی گذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانواده ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود.

حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به او علاقه دارند.

هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیت الله حاج سید جواد خامنه ای تامین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. "آن ها مرفه بودند، می توانستند و کردند” اویل پاییز ۱۳۴۳ سید علی خامنه ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیت الله میلانی خوانده شد.

از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که هفده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنه ای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم خوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدرعروس در پایین خیابان برگزار می شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه ای در آستانه ورودی ایستاده بود و از میهمانان استقبال می کرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانواده های مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد.

پس ازعقد و پیش از هم خانه شدن، نوعروس خانواده خامنه ای باخبر شد که شوی ۲۵ ساله اش پا در میدان مبارزه دارد. "شاید اولین روزها و … یا هفته های پیوند [مان]… بود، مسائل سیاسی من به وسیله خودم برای ایشان مطرح شد… شاید قبلا هم می دانستند که من توی این مسائل سیاسی هستم، لکن مرا به [چشم] طلبه ای … که مورد توجه و علاقه… بزرگان و اساتید… هستم… نگاه می کردند.”

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

زن فارس بازدید : 1347 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

ماه رمضان، بعثی‌ها مقابل اسرا آب یخ می‌خوردند تا شاید اسرا از آن‌ها درخواست آب کنند، می‌گفتند: به خمینی فحش دهید تا آب یخ بدهیم»، اما داغ این درخواست در دل بعثی‌ها ماند!

به گزارش فارس، دلیر مرد والفجر مقدماتی، وقت اسارت، پشت لباسش نوشت «پیش به‌ سوی کربلا»، برای همین جمله شکنجه زیادی شد. جانباز «مصطفی اسدی» از سال 61 تا 67 ساکن اردوگاه عنبر بوده ‌است.

در اسارت او را «عمران» صدای می‌زدند، برادر 2 شهید است، «شهید امیرحسین» که در کنار برادرش شهید شد و سر در بدن نداشته است، اسدی می‌‌گوید: «به شهید همت قول داده بودم با امیرحسین بر می‌گردم؛ نشد».

«شهید منصور اسدی» که کوچکترین برادر است در فاو، منطقه ام‌القصر شهید شده و 6 سال بعد از بازگشت عمران، بدنش به میهن باز می‌‌گردد، روایت زندگی و مبارزات این رزمنده و جانباز دفاع مقدس به قلم «مرتضی سرهنگی در کتابی با عنوان «خواب‌های تلخ عمران» منتشر شده است.

در گفت‌وگویی که با آزاده «مصطفی اسدی» داشتیم درباره موضوعات مختلفی سخن به میان آمد؛ او از این ناراحت است که از فیلم‌ها و سریال‌هایی که با موضوع محرومیت اسرا ساخته‌ می‌شود، چرا که معتقد است، ندانسته فیلم می‌سازند، وی می‌گوید: ما هفته‌ای یک روز برنج داشتیم، آن هم برنج خالی! اما در فیلم‌ها ناهار پلو و خورشت نشان می‌دهند! صحبت از اسارت و برادرانش بسیار آزارش می‌دهد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

پرستاری که به «حرس خمینی» غذا نداد

گردان مقداد با فرماندهی «شهید کارور» در والفجر مقدماتی در محاصره تانک‌ها گرفتار شد، شهید کارور دستور عقب نشینی دادند. من زخمی شدم و نتوانستم برگردم، 48 ساعت در سرمای بهمن‌ماه در منطقه افتادم.

بعثی‌ها که رسیدند، به زنده و شهید تیر خلاص می‌زدند. فرمانده گروهان کلت منور را به من داده ‌بود که برای اطلاع‌رسانی و غیره با رنگ‌های مختلف استفاده می‌شد. فرمانده بعثی فکر می‌کرد من مسئول رده بالا هستم و این کلت است. گفت این را نکشید. مرا به بیمارستان بردند.

مردم شهرهای مختلف در مسیر حرکت اسرا جمع شده‌ بودند و هلهله می‌کردند و حتی یادم هست پیرزنی نزدیک آمد و به صورتم تف انداخت. در بیمارستان به همه غذا می‌دادند. پرستار تا به من رسید، گفت: «حرس خمینی؟»، فکر می‌کردم می‌گوید طرفدار خمینی هستی؟ سرم را به نشانه تأیید تکان دادم، گفت: «به این غذا ندهید».

آش با چاشنی صابون

بعد از بیمارستان، مرا به وزارت دفاع بردند. بازجویی شروع شد. فارسی بلد بودند. از عملیات می‌پرسیدند، من از عقبه خبری نداشتم. یکی دو هفته مرا نگه داشتند و بعد به اردوگاه عنبر بردند. در اردوگاه برخی از بچه‌های فتح‌المبین را دیدم.

صبحانه آش بی‌رنگی داشتیم. برای ناهار آب را جوش می‌آوردند و داخل آن زردچوبه می‌ریختند به اسم آبگوشت با نان می‌خوردیم. گاهی در آش صابون می‌ریختند تا بچه‌ها مریض شوند. بعضی‌ها اسهال خونی می‌گرفتند و حتی در اردوگاه‌های دیگر بعضی‌ اسرا از این بیماری شهید شدند.

به خمینی فحش بدهید آب خنک بگیرید

زیر آفتاب شدید تابستان و ماه مبارک رمضان، بعثی‌ها مقابل اسرا آب یخ می‌خوردند تا شاید ما درخواست آب کنیم، می‌گفتند: «به خمینی فحش بدهید تا آب یخ بدهیم»، اما داغ این درخواست به دلشان ماند! اسرا واقعاً مرد بودند، جلوی همه چیز حتی نفس خود محکم می‌ایستادند.

در جبهه دچار موج گرفتگی شده بودم؛ در اسارت وقتی می‌آمد سراغم دچار غش می‌شدم. بچه‌ها نمی‌گذاشتند هیچ‌کاری انجام دهم. همه کارهای مرا خودشان انجام می‌دادند. خیلی همت داشتند. در اسارت با صابون رختشویی سرمان را می‌شستیم! صابون رختشویی، روشویی، سرشویی و هر چیز دیگری همه‌اش یکی بود! در زمستان آب حمام آنقدر سرد بود که احساس می‌کردی روی سرت تگرگ می‌بارد.

جای گلوله‌ای که مامورین صلیب سرخ گزارش ندادند

یک‌بار در آسایشگاه حالم بد شد. پزشک درمانگاه والیوم 10 به من تزریق کرد. از صبح تا ساعت 10 شب خوابیدم. تشخیص ندادند مشکلم چیست؛ فقط می‌خواستند از سر خودشان ما را کم کنند، یک‌بار ساعت 3 نیمه شب هم‌ز‌مان درهای آسایشگاه باز شد و همه را به ردیف نشاندند. سربازان اردوگاه نبودند، نیرو مخصوص بودند. هر یک، شلاقی در دست داشتند. فرمانده برای کتک زدن هر اسیر، زمان می‌گرفت. سالم و بیمار فرق نداشت. بچه‌ها را به قصد کشت می‌زدند. بعد از مدتی رفتند، اما قبل از صبح دوباره آمدند و همان برنامه را تکرار کردند. بعد از آن 24 ساعت درها را قفل کردند و اجازه بیرون آمدن ندادند. بدن‌ها باد می‌کرد و بعد جایش می‌ترکید.

این وضعیت، عواقب برنامه چند هفته پیش بود. با دوربین‌های فیلم‌برداری به آسایشگاه آمده‌ بودند، بچه‌ها هم دوربین‌هایشان را شکستند. تیراندازی کردند که پشت ستون‌ها پناه گرفتیم. بعدها جای گلوله‌ها روی ستون را به صلیب‌سرخ نشان دادیم، نوشتند، اما هیچ‌کاری نکردند. آنها از خودشان بودند.

یکی از افراد که قصد پناهندگی داشت، اسیر شد. دایی‌اش با یک گونی شکر او را عوض کرده‌ بود. بعد از مدتی هم فرار کرد. آمار گرفتند و فهمیدند یک نفر کم است. بچه‌ها را حسابی تنبیه کردند. با شروع هر عملیات، بچه‌ها را حسابی شکنجه می‌کردند. یک ‌بار تا پای بازگشت آمدیم. به ایران خبر داده‌ بودند. حتی قربانی آماده کردند. اما بی‌دلیل ما را به اردوگاه برگرداندند.

در حرم حضرت عباس (ع) جرأت نداشتند ما را بزنند

ما را به زیارت امام حسین (ع) بردند. در حرم امام حسین (ع) ما را می‌‍زدند. نمی‌گذاشتند نماز بخوانیم. اما در حرم حضرت عباس (ع) جرأت نداشتند. از آقا خواستم ما را برگرداند. حدوداً یک هفته بعد دوباره اسم مرا اعلام کردند. برگشتیم تهران. مادر و خواهرم را نشناختم. بس که پیر و شکسته شده ‌بودند.

در اسارت بودم که خبر شهادت برادر دیگرم را آوردند. صلیب‌سرخ نامه را داد. گفتند: ناراحت شدی؟ گفتم: «نه! برای همین کار آمده‌ایم. ناراحتی ندارد». این برادر از ما کوچکتر بود. وقتی از اسارت برگشتم از من پرسیدند چرا جبهه رفتی؟ گفتم برای نظام اسلامی رفتم. به جمهوری اسلامی رأی داده‌ بودم، می‌خواستم جمهوری اسلامی محکم بماند.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

زن فارس بازدید : 623 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

منابع صهيونيستي از رسوايي جنسي يكي از خاخام‌هاي مشهور يهودي در شهر حيفا پرده برداشتند.

ایسنا: منابع صهيونيستي از رسوايي جنسي يكي از خاخام‌هاي مشهور يهودي در شهر حيفا پرده برداشتند.

 روزنامه صهيونيستي اسرائيل اليوم، طي خبري با اشاره به رسوايي جنسي يكي از خاخام‌هاي مشهور يهودي نوشت: اين خاخام كه ساكن شهر حيفاست به داشتن روابط نامشروع جنسي با پسر كوچكش و نيز دوست پسرش به مدت چهار سال متهم شده است.

اين روزنامه افزود: اين خاخام يهودي از زماني كه پسرش 10 سال داشته و با وجود مخالفت‌هاي پسرش و با بيان اينكه اين اقدام جزئي از واجبات و وظايف پدر در حق پسرش است به رسوايي جنسي خود ادامه مي‌داد.

بنا به نوشته اين روزنامه، اين اقدام خاخام يهودي اولين رسوايي جنسي روابط محارم با يكديگر نيست چرا كه پليس رژيم صهيونيستي اخيرا نيز يك شهروند اسرائيلي 50 ساله را كه در يكي از زندان‌هاي بيت المقدس مشغول به كار بوده به اتهام برقراري روابط جنسي با برادرزاده و برخي از اعضاي ديگر خانواده‌اش دستگير كرد.

اين روزنامه همچنين افزود: متهم مذكور به اتهامات خود اعتراف و اعلام كرده كه اين اقدام خود را سال‌هاست ادامه مي‌داده است.

زن فارس بازدید : 393 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

جرقه خورشيدي نوع M6 روز يكشنبه(هشتم مرداد) از لكه خورشيدي AR1532 منفجر شده و موجي از پلاسما و ذرات باردار موسوم به تخليه تاج خورشيدي را به فضا فرستاد.

ایسنا: يك توفان خورشيدي متوسط اوايل هفته جاري از خورشيد در فضا منتشر شد و ابري از پلاسما و ذرات باردار را در يك مسير كيهاني به سوي زمين فرستاد كه انتظار مي‌رود امروز سه‌شنبه به زمين برسد.

جرقه خورشيدي نوع M6 روز يكشنبه(هشتم مرداد) از لكه خورشيدي AR1532 منفجر شده و موجي از پلاسما و ذرات باردار موسوم به تخليه تاج خورشيدي را به فضا فرستاد.

اين موج به گفته هواشناسي فضايي، بايد امروز با زمين برخورد كرده و در حدود ساعت 15:00 به وقت گرينويچ يك ضربه را به ميدان مغناطيسي زمين وارد كند.


به گفته كارشناسان اين توده از سرعت آرامي برخوردار بوده و تاثير ضععيفي بر زمين خواهد داشت. البته توفانهاي ژئومغناطيسي در قطبها ممكن است.امواج سريع و پر قدرتي كه مستقيما با زمين برخورد كنند مي‌توانند توفانهاي ژئومغناطيسي قدرتمندي را ايجاد كنند كه منجر به قطع امواج راديويي و اختلال در شبكه‌هاي برق و ديگر زيرساختهاي ارتباطي شوند. اين ابرهاي ذرات باردار همچنين مي‌توانند در زمان سفر خود در فضا با ماهواره‌هاي درون مدار نيز برخورد كنند.

بي‌خطرترين تاثير توفانهاي خورشيدي با اين حال نورافشاني‌هاي شفقهاي قطبي است كه با برخورد ذرات باردار تخليه تاج خورشيدي با ميدان مغناطيسي زمين ايجاد مي‌شوند.

البته سياره ناهيد به خوش‌شانسي زمين نبوده و اين موج با شدت بيشتري با آن برخورد خواهد كرد. ميدان مغناطيسي اين سياره تنها از 10 درصد قدرت همتاي زميني آن برخوردار بوده از اين رو از محافظت چنداني در برابر اين توفانها برخوردار نيست.در زمان برخورد آنها، اتمهاي موجود در سطح ناهيد كاملا از بين رفته و به جو فوق نازك و دنباله شبه دنباله‌دار آن موادي را مي‌افزايد.

خورشيد اكنون در نزديكي ماكسيسم خورشيدي قرار دارد كه در سال 2013 انتظار مي‌رود به اوج خود برسد.

زن فارس بازدید : 2045 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

یک مدت قصه‌هایمان شده بود دو تا خانم خوشگل و یک آقای نسبتاً خوشگل. یک مثلث عشقی که بعضا می‌شد «سکس دیالوگی». اسم‌هایشان را هم اگر بخواهید نام می‌برم. آبی و زرد و قرمز و‌ آتش‌بس و آتس هست و آتس نیست و...

به گزارش  مشرق، اکبر عبدی را همه در ایران می‌شناسند. بازیگری که هر نقشی به او بدهی، درمی‌آورد. زن، بچه، دیوانه، پیر، جوان، رمانیتک، خوشحال، ناراحت، دکتر، مهندس، پلیس، پادشاه، تاجر، عاشق و هر نقش دیگری که فکرش را بکنید.

این بازیگر که اهالی سینما او را عمو اکبر صدا می‌زنند، به تازگی جلوی دوربین مسعود ده‌نمکی در فیلم سینمایی «رسوایی» حاضر شد و یک نقش متفاوت را بازی کرد تا به خودش ثابت کند برای یک بازیگر کمدی سخت نیست که نقش جدی بازی کند.

عمو اکبر سینمای ایران هیچ وقت جلو و پشت دوربین دست از شوخی‌هایش برنمی‌دارد اما در پروژه «رسوایی» به دلیل بازی در نقش یک کاراکتر جدی و حساس و به احترام لباس روحانیت، با هیچ‌کس بگو بخند نمی‌کند و این‌طور که خودش می‌گوید عوامل گروه حتی جرئت نمی‌کردند با او سلام علیک کنند.

در آخرین روز از فیلمبرداری فیلم سینمایی «رسوایی» فارس گپ و گفتی با این بازیگر تمام‌عیار داشته است.

 

با توجه به اتمام فیلمبرداری پروژه «رسوایی»، به نظر خودتان توانستید نقش را به خوبی بازی کنید؟

دیروز که با دوستان تدوین‌گر صحبت می‌کردم، خدا را شکر از این نقش راضی بودند و خیلی هم به من روحیه دادند. به من گفتند عمو اکبر، یک «اکبر عبدی» جدید است و با اکبر عبدی‌های دیگر کاملاً متفاوت است. هیچ ربطی به اکبر عبدی‌های قدیمی ندارد. بعد گفتم حالا که می‌گویید جدید است، به جهت منفی خوب است یا مثبت؟ گفتند: مثبت. بسیار جدی و قابل باور بود. جدی بودن آن هم به اندازه‌ای جلو رفته که تلخ و عبوس هم نشده است. من تصورم از شخصیت آقا رسول‌الله این است که آدم عبوسی نبوده و از آن طرف هم خیلی بگو بخند و شوخ نبوده است، همه چیز را در حد تعادل داشته است. ایشان هم مثل همه ما بشر و بنده خدا بوده ولی پُست رسالت پیامبر است که ایشان را خاص می‌کند. کسی که آدم را دعوت می‌کند و دست آدم را می‌گیرد و به خدا وصل می‌کند، اگر عبوس و اخمو باشد، کسی سمت او نمی‌‌آید؛ بنابراین تصور من این است که رسول‌الله باید شخصی شیرین و عرض کردم استاندارد باشد. سعی نکردیم از آن طرف هم بیفتیم و خیلی شخصیت روحانی را جدی و عبوس و تلخ نشان دهم که قابل باور نباشد.

وقتی که این نقش را به شما پیشنهاد دادند، با توجه به اینکه این لباس یک لباس خاص است و حساسیت‌های خاصی را هم به دنبال دارد، از ریسک کردن در این زمینه نترسیدید؟

- من این حواشی را می‌دانستم. از آقای ده‌نمکی خواهش کردم خودت تحمل کن و به لطف کرد همه را در خودش ریخت. شاید 15 ساعت در روز کار می‌کردیم و پس از آن آقای ده‌نمکی 4 ساعت می‌رفت در یک جلسه و توضیح می‌داد که این نقش با نقش‌های کمدی اکبر عبدی متفاوت است.

همچنین در طول روز‌های فیلمبرداری که در جلسات زیادی حضور داشت، حتی یک دقیقه از این جلسات را برای ما نگفت که مبادا انرژی منفی جلوی دوربین انعکاس پیدا کند؛ از این جهت از ایشان ممنویم، چون سنگ صبور ما بود و به ما نگفت و روحیه ما را خراب نکرد. آقای ده‌نمکی جلسات زیادی رفت و برای دوستان در مورد نقش روحانی و موضوع فیلم توضیح داد ولی به نظرم بهترین جواب برای آن دوستان دیدن فیلم است.

الان برخی رسانه‌ها با توجه به اینکه هنوز فیلم آماده نشده، شروع به حاشیه‌سازی کردند، به نظر شما چرا برای فیلم دیده نشده جنجال به پا می‌کنند؟

- یک عده هستند که از زمان «اخراجی‌ها1» شمشیر را برداشتند؛ بعضی‌ها از رو، بعضی‌ها از پشت. عده‌ای هستند که ما هم آن‌ها را می‌شناسیم به چه منظور حرف‌ می‌زنند، یعنی با دلیل و قصد انتقاد می‌کنند. درصورتی که اگر می‌خواهند با این انتقاد به کار کمک کنند، می‌توانند از راهش وارد شوند و بگویند ما چه کمکی می‌توانیم بکنیم. اینکه از دور سنگ بزنید و متلک بگویند درست نیست.

یک عده هم هستند که با یک جلسه دو ساعته آقای ده‌نمکی روشن می‌شوند، این‌ها دیگر دوست هستند و دشمن نیستند. این کار هم اگر می‌خواست لطمه بخورد ظرف 28 روز فیلمبرداری نمی‌‌شد و فیلمبرداری آن چهار ماه طول می‌کشید.

این دوستانی هم که قرار است پاره آجر ول بدهند تا آخرین سانس اکران این فیلم سنگ‌اندازی خواهند کرد، ولو اینکه فیلم بعدی فیلمی باشد درست برعکس قصه، آن‌ها یاد گرفتند فقط سنگ‌اندازی کنند.

بعضی وقت‌ها هم این بنده خداها آنقدر دور را نمی‌توانند ببیند و نوک دماغ خود را می‌بینند که این سنگ را جلوی پای خودشان می‌اندازند. یک آدمی که سنگ جلوی پای خودش می‌اندازد دیوانه است و ما با آن‌ دعوایی نداریم، فقط از خدا می‌خواهیم ما را موفق‌تر و قرص آن‌ها را هم عوض کند!

نگاه شما در این فیلم به گیشه است؟

- در مجموع به گیشه خیلی کاری نداریم. اگر قرار بود به گیشه چشم داشته باشیم، «مجید سوزوکی» اخرجی‌ها را نمی‌کشتیم و اخرجی‌های 25 را می‌ساختیم!

در کنار آن «اخرجی‌ها» اولین فیلمی بعد از انقلاب است که به صورت لوپ اکران شد، یعنی سانس 3، 5، 7 صبح داشت و آپارات اصلاً تعطیل نمی‌شد. مردم در طول شبانه‌روز فیلم می‌دیدند.

یادم است روزی با آقای ده‌نمکی به سینمای «ایران» رفتیم. جالب بود این سینما همزمان در سه سالن خود با یک کپی، «اخراجی‌ها» را پخش می‌کرد و هر سه سالن هم پر بود. مدیریت صحیح آقای حسینی بود که با یک کپی فیلم را در سه سالن نمایش می‌دادند.

ساعت 3-4 صبح مردم از ته دل می‌خندیدند و همه شاد بودند‌، دست می‌زدند، تشویق می‌کردند. 15 دقیقه برق سالن را روشن کردند و مردم ما را تشویق کردند و خسته نباشید گفتند. ما هم تشکر کردیم از اینکه می‌توانستند این ساعت در منزل استراحت کنند ولی به سینما آمدند و اخراجی‌ها را دیدند.

این خیلی مهم است، این را برای کسانی می‌گویم که مشکل دارند، آقایان حسود که کاملا عمدی پشت کردند به این فیلم که هیچی را ندیدند یا خودشان را زدند به کوچه علی چپ که ندیدیم.

مردم در شرایطی فیلم را دیدند که می‌توانستند 1500 کانال رنگارنگ ماهواره را با 80 هزار تومان در منزل داشته باشند. این خیلی مهم است.

تنها فیلمی که قبل از انقلاب، اکران آن لوپ (چرخشی) شد، فیلم بروسلی بود که من یادم هست سینما «کریستال» لاله‌زار آن را لوپ کرده بود. دیگر نداشتیم تا اخراجی‌ها.

چند روز پیش آقای انتظامی در گفت‌وگو با فارس به ضعف فیلمنامه‌های فیلم‌های سینمایی اشاره کردند و گفتند خجالت می‌کشم در این فیلمنامه‌های ضعیف و سطحی بازی کنم. به نظر شما چقدر سینمای ما با مشکل فیلمنامه ضعیف دست به گریبان است؟

- «رسوایی» یکی از بهترین فیلمنامه‌های بسیار قوی شاید 20 سال اخیر است. به هر حال اشکالی که الان به وجود آمده این است که سناریوها و قصه‌ها اولا دنبال لقمه هضم شده و جویده شده هستند و دنبال این هستند که قصه‌ای حداقل 10 بار جواب داده باشد و اطمینان داشته باشند سرمایه کار برمی‌گردد.

یک مدت قصه‌هایمان شده بود، یک مثلث. دو تا خانم خوشگل و یک آقای نسبتاً خوشگل یا دو آقای خوشگل و یک خانم نسبتا قشنگ. این‌ها تازه ازدواج کرده بودند، بعد خانم یادش می‌آمد با این آقا قدیم همکلاس بوده. یک مثلث عشقی که بعضا می‌شد «سکس دیالوگی» یا «سکس رادیویی»؛ چون نمی‌توانستند خیلی چیزها را نشان دهند، این کار را می‌کردم. اسم‌هایشان را هم اگر بخواهید می‌توانم نام ببرم. آبی و زرد و قرمز و بنفش و‌ آتش‌بس و آتس هست و آتس نیست و...

قبل از آن هم در یک برهه زمانی همه رفته بودند سراغ کار کودکان، چون 200 گرم کاموا (کلاه‌قرمزی و پسرخاله) فروخته بود. «جمشید آریا» و «اکبر عبدی» با 300 کلیو گوشت نمی‌فروختند اما فروش یک کاموای 200 گرمی (کلاه‌قرمزی) به میلیارد می‌رسید.

این اواخر هم که همه دنبال کارهای امتحان شده بودند. خیلی از آدم‌هایی که قصه‌نویس هستند مثل رمان‌نویس‌هایمان، کسی به آن‌ها سفارش نمی‌داد ‌و ‌می‌رفتند نجار می‌شدند! ولی در مقابل یک سری آدم‌ها هم بودند که مثل خیاط‌های سری‌دوز بودند. وقت نداشتند، برای سه سال آینده هم سفارش گرفته بودند. دوستانی که به صورت تیمی می‌نویسند.

سخت‌ترین بخش ساخت یک فیلم مثل ساخت یک ساختمان، نقشه آن است. ما الان ورود بازیگر به سینما داریم ولی آیا فیلمبردار و قصه‌نویس می‌آ‌ید.

اگر قصه‌نویس انقدر زیاد بود که مشکل قصه نداشتیم، همیشه 10 قصه جدید و تازه آماده ساخت بود. الان بعضی فیلمنامه‌نویسان تلویزیونی‌نویس‌اند، بعضی‌ها روتین‌نویس یا 90 قسمتی‌نویس‌اند. مثل اینکه به چهارراه استانبول می‌روی و به شما می‌گویند این‌ها تولیدی مانتو دارند، این‌ها تولیدی لباس بچه‌اند و ...

الان قصه‌نویسی این‌جوری شده، اکشن می‌خواهی باید سراغ فلان آقا و گروهش بروی، کمدی می‌خواهی باید بروی سراغ آقای فلان. این است که ما در قصه فقیر می‌شویم ولی آن‌طرف آب می‌بینید قصه خیلی خوب است ولی بازیگران و کارگردان خیلی معروف نیستند، ولی چون قصه نو است فروش آن بالا می‌شود.

زن فارس بازدید : 660 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

بحث حملات اينترنتي و هك‌هاي مختلف در سال‌هاي اخير چنان پيش رفته و جدي شده كه متخصصان فضاي مجازي سال 2012 ميلادي را به عنوان سال جهنمي ناميدند. اكنون افراد مختلفي در قالب هكرهاي «كلاه‌سياه» و «كلاه‌سفيد» به فعاليت در فضاي مجازي مشغول هستند و كار به جايي رسيده كه حتي دولت‌هاي برخي كشورها هم وارد اين حوزه شده‌اند. با اين وجود، همچنان برخي افراد به عنوان غول‌هاي هك يا سردم‌داران اين بخش شناخته مي‌شوند.

ایسنا: بحث حملات اينترنتي و هك‌هاي مختلف در سال‌هاي اخير چنان پيش رفته و جدي شده كه متخصصان فضاي مجازي سال 2012 ميلادي را به عنوان سال جهنمي ناميدند. اكنون افراد مختلفي در قالب هكرهاي «كلاه‌سياه» و «كلاه‌سفيد» به فعاليت در فضاي مجازي مشغول هستند و كار به جايي رسيده كه حتي دولت‌هاي برخي كشورها هم وارد اين حوزه شده‌اند. با اين وجود، همچنان برخي افراد به عنوان غول‌هاي هك يا سردم‌داران اين بخش شناخته مي‌شوند.

 يك پايگاه اينترنتي به معرفي برخي از بزرگ‌ترين هكرهاي جهان اقدام كرده و عكس هريك از آن‌ها را به همراه توضيحاتي منتشر كرده است.

دشمن سرسخت مايكروسافت

بر اساس اعلام اين سايت، ریچارد متیو استالمن در دنیای مجازی به عنوان هکر شناخته نمی‌شود بلکه او را به عنوان رهبر مبلغان نرم‌افزارهای آزاد می‌شناسند. اما همین رهبر به علت قدرتی که در برنامه‌نویسی دارد هکر ماهری هم هست. در ضمن او از دشمنان سرسخت مایکروسافت است.

وي در دسته‌بندی هکرها یک هکر کلاه سفید است و در دنیای مجازی تا به حال خرابکاری نکرده ولی مانند هر هکری به حریم شخصی اعتقاد ندارد و می گوید تمام اطلاعات دنیا باید به اشتراک گذاشته شود.

این هکر روسی کنفرانس‌های بسیاری درباره هک و هکرها برگزار کرده و چهره هکرهای واقعی را به دنیا نشان داده است. یکی از کارهای معروف او هک کردن قوی‌ترین سیستم امنیتی مایکروسافت است.

استالمن در حالی که نماینده مایکروسافت در کنفرانس و در حال توضیح دادن همین مثلا قوی‌ترین سیستم امنیتی بود، به شبکه نفوذ کرد و در مقابل همه حضار و تنها در مدت هشت دقیقه نرم‌افزار را هک کرد و در فهرست سیاه مایکروسافت قرار گرفت.

خالق ملیسا

آیا تا به حال اسم ویروس ملیسا به گوش شما خورده است؟ این ویروس که فقط از طیق ای میل منتقل می‌شود، توسط دیوید اسمیت نوشته شد که برای یک دهه کل شبکه پست الکترونیکی را بدنام کرد.

ملیسا یک ویروس ساده است که روی ای‌میل‌ها می‌نشیند و اطلاعاتی ناخواسته را برای همان ای‌میل ارسال می‌کند. ملیسا در عرض یک هفته به 80 سرور مختلف دسترسی پیدا کرد و اطلاعات آنها را برای افراد مختلف ارسال می‌کرد و سپس رمز عبور ای‌میل را برای دیوید اسمیت می‌فرستاد تا به تمام اطلاعات دسترسی داشته باشد.

اگرچه تا آن موقع 60 هزار ویروس برای ای‌میل وجود داشت اما این رویروس خطرناک ترین اعلام شد و حتی خود اسمیت هم نتوانست آن را غیرفعال کند. این ویروس همچنان در دنیای مجازی به فعالیتش ادامه می‌دهد.

خالق کرمی که اینترنت را به هم ریخت

رابرت موریس سال 1988 یک کرم اینترنتی طراحی کرد. ویژگی این کرم این بود که نیازی به دانلود شدن نداشت و فقط با بازکردن یک سایت به سیستم کاربر منتقل و در عرض یک ساعت آن قدر تکثیر می‌شد که حافظه رم را پر می‌کرد. این کرم در عرض یک هفته حدود یک دهم اینترنت را آلوده کرد و بسیاری از سرورها و سایت‌ها را به تعطیلی کشاند.

موریس در همان سال دستگیر شد و در حالی که ابراز پشیمانی می کرد، گفت: فقط قصد داشته با یک نفر شوخی کند! او به دلیل آلوده کردن اینترنت، بزرگ‌ترین هکر آن سال شناخته شد و به پرداخت جریمه 15 میلیون دلاری و پاک کردن کل اینترنت از این کرم محکوم شد. با این که موریس اين کرم را کاملا از بین برد ولی چون این نرم افزار قابلیت خودتکاملی داشت، هنوز در بعضی قسمت‌ها نوادگان این کرم به صورت هرزنامه دیده می‌شوند. موریس با این که جریمه شده بود، ولی سال‌های بعد هم دست به اقدامات مشابهی زد.

جیمزباند هکرها

ولادیمیر لوین از قوی‌ترین هکرهای کلاه‌قرمز محسوب می‌شود. او اهل سن‌پترزبورگ روسیه است و یک ریاضیدان برجسته به شمار می‌رود.

لوین، سال 1994 به سیتی بانک که یکی از بانک‌های جهانی است تنها با استفاده از یک لپ تاپ ساده نفوذ کرد. او در ابتدا نتوانسته بود کار خاصی انجام دهد ولی بعد از یک ماه با پیدا کردن یک حفره امنیتی در سیستم بانک موفق شد به تمام حساب‌های موجود در این بانک دسترسی پیدا کند. او در ابتدا چند حساب مجازی به وجود آورد و سپس از حساب کاربران تمام جهان مبلغ 10 میلیون و 400 هزار دلار را به حساب مجازی خود منتقل کرد. یک هفته بعد در اثر یک اشتباه کوچک، پلیس بین‌المللی او را شناسایی و دستگیر کرد. لوین هنوز در زندان است و به عنوان هکر عمر کوتاهی داشته است ولی به علت حرفه‌يی عمل کردن به او «جیمزباند هکرها» می‌گویند.

7 دقیقه و 43 ثانیه مکالمه رایگان

جابز و وزنیاک از بنیانگذاران شرکت اپل هم هکر بودند آن هم از دسته کلاه‌سیاه! آنها از همان روزگار جوانی با یکدیگر همکار بودند و قسمتی از دوره جوانی خود را به عنوان هکر زندگی کردند. وزنیاک و جایز در زمینه هک تلفن‌ها و ایجاد ارتباطات بدون هزینه فعالیت می‌کردند. آن‌ها موفق شدند جعبه‌های کوچکی طراحی کنند که به مردم اجازه می‌داد بدون هزینه به مدت 7 دقیقه و 43 ثانیه مکالمه رایگان داشته باشند.

بیشتر مشتریان آن‌ها دانشجویانی بودند که برای تحصیل به آمریکا می‌رفتند و می خواستند برای ارتباط برقرارکردن با خانواده خود هزینه کمتری بپردازند. نرم افزار Skype که امروزه مورد استفاده قرار می گیرد، بعدا بر اساس ایده جابز و وزنیاک ساخته شد.

دانته تاریک

کوین پولسن، متخصص هک از طریق امواج رادیویی است. او بیشتر هک‌های خود را از طریق تلفن همراه انجام داده است. پولسن بارها و بارها به شبکه‌های تلفنی مانند AT&T نفوذ کرده و سیستم آن‌ها را به مدت چند ساعت و حتی چند روز از کار انداخته است ولی شهرت خود را به علت هک تاریخی مخابرات واحد شبکه رادیویی KIISFM لس‌آنجلس آمریکا به دست آورد و از آن روز در جامعه هکرها با نام دانته تاریک شناخته شد.

شبکه رادیویی KIISFM در سال 1991 یک مسابقه رادیویی برگزار کرده بود و به برنده مسابقه اتومبیل پورشه مدل S2944 جایزه می‌داد. در آن زمان پولسن بسیار جسورانه عمل کرد. او تصمیم گرفت برنده پورشه باشد. سیستم مخابرات را هک کرد و تمام تماس‌های تلفنی به شبکه رادیویی را مسدود کرد. سپس برای لو نرفتن هک دیگری در شبکه تلفنی انجام داد و با شبکه، 102 تماس تلفنی تقلبی برقرار کرد که هرکدام برنده می شدند، در حقیقت او برنده شده بود.

از آنجا که فکر برنده شدن او را از سیستم‌های امنیتی خود غافل کرد همان روز توسط هکرهای FBI هک و دستگیر شد. پولسن که برای بردن جایزه تمام سیستم مخابراتی کشور را مختل کرده بود به 51 ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد.

پسر مافیایی

یان رومانوسکی یکی دیگر از هکرهای مخوف روسی است. او تا به حال صدمات بسیاری به اینترنت وارد کرده است. رومانوسکی که به نام «مافیا بوی» نیز شناخته می‌شود به سایت‌هایی مانند یاهو، ای بی و آمازون حمله کرده است.

حملات او ماه‌ها کار این سایت‌ها را به تاخیر انداخته و صدمات مالی جدی به آنها وارد کرده است. بعد از حمله سال 1998 او به فروشگاه اینترنتی ای بی تمام حساب‌های شرکت خالی شد و تا مرز تعطیلی پیش رفت ولی رومانوسکی مقداری از پول ها را برگرداند و گفت اگر ای بی تعطیل شود من سرگرمی شب‌های تعطیلم را از دست می‌دهم!

سرانجام او در فوریه سال 2000 دستگیر شد. در دادگاه هیچکدام از اعمال خود را انکار نکرد. وکیل او گفته بود اگر رومانوسکی می‌خواست می توانست آسیبهای غیرقابل تصوری به شما وارد کند. رومانوسکی از طریق یک اسکریپت به نام Kiddie حملات خود را انجام می‌داد و تا سال 2000 که او این اسکریپت را در ازای آزادی‌اش نفروخته بود، هیچ کس آن را نمی‌شناخت و راهی برای مقابله با آن وجود نداشت. امروزه این اسکریپت حداکثر می تواند در حد یک هرزنامه عمل کند و خطری ندارد.

متواری همیشگی

در سال 2002 یک پیغام عجیب روی صفحه اصلی سایت ارتش آمریکا ارسال شد:‌ «سیستم امنیتی شما مختل شد. من به تنهایی این کار را کردم».

مک‌کینن، مدیر یک شرکت کامپیوتری اسکاتلندی است. او اولین کسی بود که موفق شد یک نفره تمام سیستم‌های قوای دریایی، زمینی و هوایی ارتش آمریکا به همراه ناسا و 97 شرکت عظیم کامپیوتری را در عرض یک شب هک کند.

مک کینن معتقد بود آمریکا اطلاعات محرمانه را روی سرورهای خود نگهداری می کند و می‌خواست به آنها دسترسی پیدا کند البته نتیجه هک‌های یک شبه او تنها خسارت 700 هزار دلاری بود که به آمریکا وارد شد. مک‌کینن بعد از انجام این هک از اسکاتلند فرار کرد و تا به امروز پیدا نشده است. به همین دلیل اسرار هک او هنوز فاش نشده است.

سونی را به زانو درآورد

جورج هاتز بزرگ‌ترین هکر سال 2011 است. هاتز اسم مستعار است و تا به حال اسم واقعی او معلوم نشده ولی همه ما او را با هک کردن شرکت سونی و دستگاه پلی‌استیشن 3 می شناسیم. از آن موقع او به عنوان هنرمند هکرها نیز شناخته شده و روش فرار از زندان او شاهکاری در دنیای هک محسوب می‌شود.

او توانست با استفاده از روش ابداعی خودش تمام اطلاعات استفاده کنندگان از PS3 از اسم گرفته تا شماره حساب و آدرس محل سکونت را دربیاورد و شناسایی هم نشود. هاتز این حمله را در دو نوبت انجام داد و در هر دو نوبت هم پیروز شد و سونی را تا مرز سقوط پیش برد.

او در آوریل همان سال روش فرار از زندان خود را به صورت عمومی انتشار داد و شرکت سونی را بسیار خشمگين کرد زیرا با این روش بازی‌های PS3 هم که گفته شده بود کرک نمی‌شوند، کرک شدند. به این ترتیب سونی تا هنگامی که برای این محصول بازی تولید می‌کند، متحمل ضرر و زیان خواهد شد.

زن فارس بازدید : 456 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

مجيد ابهري بر اساس پژوهشي كه به تازگي انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است: «85 درصد از دختران فراري كه در پايتخت زندگي مي كنند، اهل شهري غير از تهران بوده و عمدتا از استان هاي ايلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گيلان به تهران آمده اند.» كارشناسان مي‌گويند دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان خياباني است

تهران امروز: مجيد ابهري بر اساس پژوهشي كه به تازگي انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است: «85 درصد از دختران فراري كه در پايتخت زندگي مي كنند، اهل شهري غير از تهران بوده و عمدتا از استان هاي ايلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گيلان به تهران آمده اند.» كارشناسان مي‌گويند دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان خياباني است

 اگرچه گوش ها به شنيدن خبرهاي مختلف از دختران فراري عادت كرده است، اما افزايش 15 درصدي تعداد دختران فراري پايتخت در هر تابستان، نشان از آن دارد كه ماهانه حدود 65 دختر 15 تا 20 ساله به اميد دست يافتن به نداشته هايشان، به همه داشته هايشان پشت پا زده و قيد خانه و خانواده را مي زنند تا شب ها را زير آسمان اين شهر به صبح برسانند. كلانشهري كه در هر كوچه و خيابان و پاركش، خطري اين دختران را تهديد مي كند!

همه اين آمارها را دكتر مجيد ابهري براساس پژوهشي كه به تازگي انجام شده به تهران امروز اعلام كرده است. علاوه بر آن به گفته اين متخصص علوم رفتاري و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، «85‌درصد از دختران فراري كه در پايتخت زندگي مي‌كنند، اهل شهري غير‌از تهران بوده و عمدتا از استان‌هاي ايلام، كرمانشاه، لرستان، مازندران و گيلان به تهران آمده‌اند.» كارشناسان مي‌گويند دختران فراري دروازه ورود جامعه به پديده زنان خياباني است. پديده اي كه نوك پيكانش، سلامت جسمي و رواني جوانان ايراني را نشانه رفته است. در حالي كه همايون هاشمي رئيس سازمان بهزيستي در پاسخ به تهران امروز درباره مداخله در بحث دختران فراري و زنان خياباني مي‌گويد كه «بيشتر ظرفيت مراكز نگهداري اين زنان كه زير نظر سازمان بهزيستي بوده، خالي است»،‌ ساير نهادها انگشت اتهام خود را به سوي سازمان بهزيستي نشانه رفته‌اند.

 هاشمي مي‌گويد:«نيروي انتظامي اين زنان و دختران را به ما تحويل بدهد، اگر در مراكز ما تحت پوشش قرار نگرفتند، آن وقت چنين ادعايي صحيح است.» اين در حالي است كه دوسال پيش فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ اعلام كرد كه نيروي انتظامي مي تواند طي يك هفته تمام زنان خیابانی را جمع‌آوری کند به شرط آن که دستگاهی مسئولیت این گروه از زنان را به عهده بگیرد. سردارعزيزالله رجب‌زاده گفت:«پلیس فقط مسئول جمع‌آوری زنان خیابانی است و دستگاهی دیگر باید مسئولیت نگهداری از آنان را به عهده بگیرد اما هیچ سازمانی چنین مسئولیتی را عهده دار نمی‌شود.» دكتر ابهري در اين باره مي‌گويد:«متاسفانه جاي خالي نهادهايي كه بايد به موازات نيروي انتظامي در اين امر فعال باشند، مشهود است.ايجاد خانه ها و مراكزي امن از اهرم‌هاي مقابله با اين پديده در كوتاه مدت است.»


از شيراز تا تفرجگاه هاي پايتخت

آرايش غليظ صورتش مثل نقابي است كه به صورت زده. 17 سال بيشتر ندارد. مي‌گويد اسمش پارميداست. خودش مي‌گويد كه شيرازي است. با دوستانش آمده كوه! دو پسر جوان كه انگار از سيگارهاي لاي انگشتان‌شان جدايي ناپذيرند. ناخن‌هاي لاك زده‌اش را ازجيبش بيرون مي‌كشد. از گوشه جيبش يك نخ سيگار شكسته بيرون مي‌زند. همه چيز را مسخره مي‌كند. حتي عينك رهگذران را. مي‌گويد:«8 سالم بود كه مادرم طلاق گرفت. خيلي زود ازدواج كرد و شوهرش ديگر اجازه نداد تا من و برادر 4 ساله‌ام را ببيند. پدرم معتاد است. كتك‌مان مي زد. هيچ كس مرا از زير مشت و لگدهاي پدرم بيرون نمي‌كشيد، نه عموهايم و نه مادربزرگم. مي‌گفتند مثل مادرش است! يك روز مي گذارد و مي رود.» لبخند تلخي مي‌زند. ديگر خبري از پارميدايي كه همه چيز را مسخره مي‌كرد نيست. حرف زدن جدي درباره زندگي، پارميدا را هم جدي كرده است:«پارسال بعد از اينكه مدرسه تمام شد مجبور بودم همه روز در خانه بمانم. يكي از مغازه دارهاي محله گفت كه مي‌خواهد با من ازدواج كند. وقت رفتن به مدرسه با او آشنا شده بودم. يك روز بدون اجازه از خانه بيرون رفتم تا او را ببينم. اما عمويم اتفاقي ما را ديد. آن شب خانه نرفتم.» از روزهايي برايم مي گويد كه در خيابان سرگردان بوده و مورد تعرض قرار گرفته است. اما او سرانجام سر از پايتخت درآورده است. دوستانش را با دست نشانم مي‌دهد و مي‌گويد:«چند روز پيش دوستان جديدي پيدا كردم. فعلا شب ها را در خانه آنها مي خوابم!»

دختران فراري حاصل خانواده هاي متلاشي

دكتر مجيد ابهري متخصص علوم رفتاري در اين باره به تهران امروز مي گويد:«از آنجا كه شرايط محيطي مانند روز يا شب، سرما و گرما و ... در افزايش بزهكاري تاثير مستقيم دارد گرماي هوا بر سير صعودي فرار از خانه نيز تاثير دارد. »

به گفته او از نظر آسيب شناسي اجتماعي اين تاثير بر فرار پسران از خانه نيز وجود دارد اما چون خروج از خانه در مورد پسراني كه 15 سال و بيشتر سن دارند ديگر فرار تلقي نمي شود، مي توان پسران را از دختران به طور مجزا بررسي كرد.

او كه خود از سال ها پيش براي اخذ مجوز و تشكيل نخستين مركز جمع آوري و نگهداري دختران فراري تلاش هايي كرده است، در كالبدشكافي علل فرار دختران از خانه مي گويد:«بر اساس پژوهش هاي ميداني عواملي چون داشتن والدين معتاد يا زنداني، تشنج خانوادگي و طلاق از جمله مهمترين عواملي هستند كه بستر فرار دختران را آماده مي‌كنند.»

به گفته ابهري 76 درصد از نوجوانان و جوانان بزهكار از جمله دختران فراري، فرزندان خانواده هاي متلاشي و متزلزل هستند. اما همه دختران فراري از خانواده هاي متزلزل نيستند. گاهي عشق هاي كاذب خياباني و وعده ازدواج اين دختران را بي خانمان مي‌كند. دكتر ابهري در اين باره مي‌گويد:«بسيار ديده شده‌است كه اين دختران در دوران نوجواني عاشق شده اند و به وعده هاي دروغين مردي اعتماد كرده اند كه گذر زمان نشان داده قابل اعتماد نيست!»

او ادامه مي‌دهد:«گاهي نيز با پايان يافتن امتحانات فرار از خانه اوج مي گيرد. اين به آن دليل است كه والدين با تهديد و تنبيه از فرزندان خود معدل هاي بالا و قبولي در‌رشته هاي ممتاز را مي خواهند و فرزندان نيز به محض دريافت كارنامه ‌از ترس عواقب بعدي فرار را بر قرار ترجيح مي دهند. گذشته از آن گرم شدن هوا سبب سهولت اقامت در پارك ها وخيابان ها مي‌شود.»

او با اشاره به آمار افزايش خانه هاي مجردي در بين پسران نيز مي گويد:«دختران فراري معمولا طعمه سودجويان مي شوند. آن ها جايي را براي ماندن ندارند بنابراين مورد سوء استفاده قرار گرفته و به آنان تعرض مي شود.

اگر تا به حال آن دختر از شرايط بدتر به هنگام بازگشت به خانه مي ترسيده حالا ديگر فكر مي‌كند كه از اين پس در صورت بازگشت جانش در خطر خواهد بود. بنابراين در اين چرخه سياه گرفتار مي شود. خطر فساد اخلاقي و آسيب هاي ناشي از آن در روزهاي نخست فرار از خانه به شدت اين دختران را تهديد مي كند.»

ابهري ادامه مي دهد:«اگر در همان 48 ساعت نخست فرار اين دختران،‌ نيروي انتظامي آنها را پيدا كند، قطعا از سقوط در منجلاب و فساد جلوگيري مي شود.

چه چيز انتظار دختران فراري را مي‌كشد؟

مبينا 23 ساله و لاغر است. كراك هيچ چيز از زيبايي زنانه اش باقي نگذاشته. مي‌گويد:«شوهرم معتاد بود. مي‌گفت بروم برايش جنس بخرم. پول نداشتم. وادارم مي كرد خانه هاي مردم كار كنم. قهر كردم رفتم خانه پدر و مادرم. پدرم هم معتاد بود. خواهر بزرگم با دو بچه طلاق گرفته و برگشته بود توي آن خانه. مادرم مي‌گفت نان خور اضافي نمي خواهيم. مجبور بودم برگردم!»

مبينا يك روز قيد آن خانه را زده و ديگر برنگشته است. قيد شوهري كه فقط مايه عذابش بوده و قيد پدر و مادري كه به گفته خودش:«هيچ كاري برايش نكردند غير از آنكه به دنيايش آوردند.» از اولين شبي كه بيرون خانه گذرانده مي‌پرسم. مي‌گويد:«تا صبح چند بار به سرم زد كه برگردم اما مي ترسيدم برادر شوهرهايم مرا بكشند.»

از خاطرات تلخ زندگي اش مي‌گويد. خاطراتي كه انگار آنقدر در اين دو- سه سال تكرار شده كه ديگر آزارش نمي‌دهد.

از روزهايي كه بي سرپناه بوده و به ناچار با مردي همراه شده كه او را مورد تعرض قرار داده است. از روزهايي كه گرسنه مانده و در سرما يخ كرده است.

يكي از همين شب ها در خانه اي براي اولين بار كراك را تجربه كرده است. مي گويد:«نمي‌خواستم براي ديگران درس عبرت باشم. اما سرنوشتم اين بود!»

در حالي‌كه مسئولان نيروي انتظامي معتقدند ظرف يك هفته امكان جمع آوري زنان خياباني وجود دارد، مسئولان بهزيستي از خالي بودن مراكز نگهداري زنان خياباني سخن مي‌گويند.

ماهانه 65 دختر از خانه فرار مي‌كنند تا در فصل تابستان 15 درصد بر تعداد دختران فراري افزوده شود.

گر
زن فارس بازدید : 518 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

«مقاومت یک فرد در برابر عوامل تغییردهنده رای و نظر، به چیزهای مختلفی مثل شخصیت، اهمیت موضوع، و میزان نفوذ معنوی فرد تغییردهنده بستگی دارد.»

 تبیان: «وقتی می‌توانیم روی عقیده دیگران تاثیر بگذاریم که مورد قبولشان باشیم. محبوب بودن با مقبول بودن فرق دارد. البته محبوبیت هم می‌تواند موجب تغییر رفتار کسی شود اما موجب تغییر عقیده نمی‌شود مگر اینکه از طریق محبوبیت، زمینه لازم برای تغییر را ایجاد کنیم، سپس با استفاده از کاراکترهای تاثیرگذار نظر او را تغییر دهیم.

هر چه تاثیرپذیری فرد از دیگران بیشتر باشد، تغییر نظر آسان‌تر و هر چه میل به استبداد و خودرایی در کسی بیشتر باشد تغییر نظر سخت‌تر خواهد بود. اما‌‌ همان افراد مستبد و خودرای هم در مقابل بعضی افراد خاص یا به عبارتی در برابر نوعی خاص از اندیشه‌ها انعطاف‌پذیری بیشتری دارند؛ بنابراین اگر می‌خواهید عقیده و نظر کسی را تغییر دهید باید مورد قبول و تایید او باشید.

وقتی زیاد اشتباه کنیم، وقتی با اشتباهات مکرر، زیاد مورد انتقاد واقع شویم، وقتی جدی نباشیم و به ظاهر رفتارمان اهمیت ندهیم، وقتی دیگران را دست کم بگیریم و از توضیح دلیلمان اعراض کنیم وقتی آداب معاشرت را رعایت نکنیم تا حدی که بی‌اهمیت شویم و وقتی به هر دلیلی از چشم بیفتیم، قدرت تاثیرگذاری و تغییر نظر همسرمان را از دست خواهیم داد.

تغییر نظر دیگران با صحبتهای منطقی اگرچه بهترین راه تغییر است اما روی همه و در هر زمانی جواب نمی‌دهد؛ چرا که همه افراد لزوما منطقی نیستند. ضمن آنکه افراد منطقی هم گاهی برای تغییر یک عقیده غلط و روی آوردن به رای درست، به مقدمه و زمان کافی نیاز دارند.

تغییر عقیده‌های سخت از طریق همراهی

یکی از بهترین راههای تغییر نظرات سخت دیگران از بعد روان‌شناسی، همراهی اولیه در اعتقاد است. ابتدا لازم است مدتی با فرد مورد نظر هم‌عقیده باشید تا به وی ثابت شود شما هم به خوب و بد آن عقیده ایمان دارید و در خصوص آن مسئله به درک درست و همه‌جانبه‌ای رسیده‌اید. اگر از ابتدا با مخالفت شروع کنید طرف مقابل همواره گمان می‌کند شما هیچ وقت به درک درستی از چرایی رفتارهای او نرسیده‌اید. او همواره شما را در اشتباه فرض خواهد کرد. در این صورت تغییر عقیده وی دشوار خواهد شد.

اما اگر مدتی اظهار هم‌عقیدگی و با وی همراهی کنید سپس تحت تاثیر دلایلی به تدریج تغییر عقیده دهید، می‌توانید مثل یک دوست روی فرد مورد نظر تاثیر دلخواه‌تان را ایجاد کنید. از همین رو تاثیرگذاری معتادی که مواد را ترک کرده است بر دیگر معتادان، بسیار بیشتر از تاثیرگذاری حرف‌های منطقی یک مشاور در ترک اعتیاد است.

در داستان حضرت ابراهیم در قرآن آمده است که آن حضرت در برخورد با خورشیدپرستان ابتدا با آن‌ها همراهی و خورشید را پروردگار فرض کرد، سپس با غروب خورشید از این اعتقاد انتقاد کرد و با ذکر دلایل خود تغییر عقیده‌اش را نشان داد.

برنامه‌ریزی برای تغییر عقیده

گاهی برای تغییر یک نظر که در زمان طولانی ایجاد و جزء اعتقادات اولیه فرد شده است، به یک برنامه‌ریزی مدون و طی یک مسیر هدفمند نیاز دارید. مثلا اگر می‌خواهید یک مرد سنتی با اعتقادات مردسالارانه را به کیفیت و امتیازات تفاهم در زندگی زناشویی جلب کنید، باید حوصله داشته باشید و در طول زمان با نشان دادن الگوهای موفقی از زندگی‌های مورد نظرتان و برجسته کردن مشکلات زندگی‌های مورد انتقادتان روی نظر او تاثیر بگذارید. ضمنا باید توجه داشته باشید که او نسبت به مردانگی و ظهور صفات مردانه در رفتار اهمیت زیادی می‌دهد به همین جهت الگوهایی که معرفی می‌کنید از مردهایی با شخصیت قوی باشد که رفتار منطقی و خوبی در خانواده دارند.

وقتی مقاومت روانی ایجاد شده باشد

گاهی نظر کسی را می‌خواهیم عوض کنیم که نه استبداد دارد و نه روی عقایدش محکم است اما نسبت به ما حرف‌شنوی ندارد. یعنی اگرچه شخصیت انعطاف‌پذیری دارد و براحتی تحت تاثیر قرار می‌گیرد، نسبت به همسر یا والدین خود نوعی مقاومت روانی پیدا کرده است. در این صورت لازم است شرایط تغییر نظر او را در‌‌ همان زمینه‌ای که مورد تایید اوست، ایجاد کنیم. مثلا یک فرد ولخرج و ظاهربین در مقابل همسرش چنانچه او را به اصطلاح بی‌کلاس بداند، مقاومت روانی پیدا خواهد کرد. در این صورت برای خرید مبلمان خانه شاید تحت تاثیر نظر همسایه قرار بگیرد اما از نظر همسرش در انتخاب مبلمان استفاده نکند. در چنین شرایطی فعلا برای آنکه او را متقاعد کنیم طبق سلیقه ما مبلمان خانه را انتخاب کند، باید راهی پیدا کنیم تا مبلمان مورد نظرمان را از سوی کسانی که او مقبول او هستند، تبلیغ کنیم. البته این راهی برای تاثیرگذاری فوری و رسیدن موقت به نتیجه است؛ زیرا ایجاد چنین شرایطی بین همسران ناگوار و نگران‌کننده است و لازم است شرایط با ریشه‌یابی مشکل به کلی تغییر یابد.

زن فارس بازدید : 1639 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)


راننده زحمت‌کش شرکت واحد اتوبوسرانی که کیفی به ارزش ریالی بیش از ۳۰۰ میلیون تومان را در اتوبوس خود پیدا کرده بود، به صاحبش بازگرداند.

همشهری آنلاین: این راننده با وجدان که حمید گودرزی نام دارد، در این مورد گفته است: روز جمعه پس از اتمام کار و در حین خروج از خط متوجه شدم یکی از مسافران کیفی را در اتوبوس جا گذاشته است، که پس از جستجو کیف برای پیدا کردن شماره تماس با مقداری زیادی پول، طلا، سند مالکیت، سهام و... مواجه شدم.

 

 

وی ادامه داد: پس از جستجوی کیف توانستم شماره تماسی را از صاحب آن پیدا کنم، با وی برای پس دادن کیف تماس گرفتم.

گودرزی در پاسخ به این سوال که آیا وسوسه نشدید این پول را پس ندهید و اگر ارزش ریالی کیف بیشتر بود بازهم این کار را می‌کردید گفت: آن کیف از نظر من امانت مردم بود و اگر ارزش کیف هر چه قدر بود حتی ده‌ها برابر بیشتر از این، بازهم کیف را به صاحبش پس می‌دادم چون دستم امانت بود.

وی در پاسخ به این پرسش که شما با حقوقی که اکنون دریافت می‌کنید چندسال باید کار کنید که بتوانید به چنین رقمی دست یابید گفت: من متاهل هستم و ۲ فرزند دارم، همچنین مستاجر هم هستم، با این حال اگر حتی ریالی از حقوق ماهیانه‌ام را خرج نکنم ده‌ها سال طول می‌کشد که بتوانیم چنین پولی را به دست آورم.

براساس این گزارش این راننده ۳۰ ساله که تحت پوشش بخش خصوصی شرکت واحد اتوبوسرانی حدود 1.5 سال مشغول به کار است برای بازگرداند کیف به صاحبش از وی ۵۰۰ هزار تومان مژدگانی دریافت کرده است.
زن فارس بازدید : 889 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

کاخ چهل ستون که به تازگی به ثبت جهانی رسیده است، مزین به سیستم‌های قرینه‌ای آبرسانی است که این امکانی شگفت‌انگیز برای یک باغ به شمار می‌رود.\n

 فارس: جریان یافتن آب مادی‌ها در پهنه شهر اصفهان از روزگاران کهن تاکنون سبب شده تا مسیرهای پردرختی در پیرامون این نهر‌ها شکل گیرند، مسیرهای پردرختی که به همراه درختان انبوه حاشیه زاینده رود اصفهان را به باغ شهری تبدیل کرد و هنوز هم آثار آن در محلات غربی‌تر قابل مشاهده است.

جریان یافتن آب در مادی‌ها به همراه وجود جوی‌های منشعب از آن با تراکم بی‌شمار درختان در اقصی نقاط شهر تأثیر به سزایی در تلطیف هوا نیز داشته است، در زمان صفوی ایجاد باغ‌های گسترده در سطح شهر، نیاز به تأمین آب این باغ‌ها را نیز ضروری می‌نمود، بنابراین سیستم آبرسانی و تقسیم آب مادی‌ها در آن دوران تبیین شد.

برای حل این مشکل شیخ بهایی در طومار خویش سهم تمام مناطق روستایی و حدود ۵۰ باغ دوره صفوی را از زاینده رود و مادی‌های منشعب از آن تعیین کرد.

باغ‌هایی چون هزار جریب، باغ تخت، سعادت آباد، درویشان، باغ بلبل، خیمه‌گاه، گلدسته، جهان‌نما و باغ زرشک که هنوز تعدادی از آن‌ها در سطح شهر دایر و پا برجای‌اند.

این باغ‌ها از پنج جریب تا ۱۰ جریب وسعت داشتند و مساحت برخی از آن‌ها به صد جریب نیز می‌رسید، در چهار باغ قدیم از جمله، باغ مستمند، باغ تخت، باغ کاج، باغ شیر خانه، باغ طاووس‌خانه در چهار باغ فتح آباد باغ نگارستان و در بیرون شهر باغ کل عنایت، باغ صفی میرزا، باغ‌های اربابی، باغ معیر، باغ فراخان و باغ چرخاب وجود داشتند.

همچنین در کنار نهر نیاصرم باغ‌هایی چون باغ دریاچه، باغ نظر و باغ گلدسته و بادامستان در زمره باغ‌های بزرگ و معروف عصر صفوی به شمار می‌آمدند، که تعدادی از آن‌ها به اسامی مشخصی معروف و مشهور بودند و برخی دیگر اهمیت فراوانی نداشتند.

* حساب جداگانه باغ چهل ستون

یکی از میراث پژوهان در این باره گفت: البته در این می‌ان، دو باغ هشت بهشت و چهل ستون حسابی جداگانه از دیگر باغ‌ها داشتند، این باغ‌ها هر کدام از ترکیب ساده و موزون و نظام هندسی مشخص و مدونی برخوردار بودند و محوربندی‌های منظم و خطوط عمود بر هم گذرگاه‌های این باغ‌ها را تشکیل می‌داند و کرت‌بندی‌های این دو باغ براساس نظام هندسی منطقی و رعایت جغرافیایی و مشخصات محیطی تعبیه شده بود تا استفاده صحیح از آفتاب صورت پذیرد.

مهدی فقیهی افزود: میان کرت یا کرت اصلی این باغ‌ها در برابر محور اصلی و مقابل عمارت و کوشک قرار داشت و بخش فرا روی ایوان ستون‌دار یا (ستاوند) کوشک به حوض و استخر اختصاص یافته بود که برای حیات بخشیدن به این دو باغ همچون دیگر باغات صفوی امر آبرسانی به اراضی آن‌ها امری لازم و ضروری به نظر می‌رسید.

وی ادامه داد: بنابراین طراحان و معماران آن با انتقال آب از طریق مادی‌ها و کانال‌های درون شهری این مشکل را حل کردند و آب با گذر از نهر اصلی به مثابه رگ و شریان حیاتی به نهر‌ها و جداول فرعی‌تری جریان می‌یافت که این جریان و آبیاری به طور حتم در طراحی باغ تأثیر به سزایی بر عهده داشت و در این باغ‌ها روش‌های جالبی برای آبیاری کرت‌ها و دیگر اراضی به وجود آمد؛ چنان که در آن آب به بهترین وجه از شکل خود به نمایش در می‌آمد.

این میراث پژوه در ادامه تاکید کرد: پله پله کردن مسیر جریان ملایم آب و تند و پر سرو صدا کردن آن یکی از این روش‌ها بود؛ همچنین قرار دادن تخته سنگ‌تراش خورده در کف آب نما که غالباً با روش‌ها و طرق مختلف صورت می‌گرفت از دیگر روش‌ها بود و به همین منظور استخر مقابل کوشک اصلی باغ معمولاً به شکل مربع یا مستطیل ساخته می‌شد زیرا در آن زمان به دلیل اعتقاد بر گندیده شدن آب در حوض‌ها و استخرهای گرد یا بیضی شکل از این نوع استخر‌ها استفاده نمی‌کردند.

وی ادامه داد: سیستم آبیاری به غالب این باغ‌ها از طریق آب زاینده‌رود و مادی‌ها و نهرهای درون شهری صورت می‌گرفت و در مورد باغ چهل ستون باید گفت که محور اصلی این باغ در ضلع شرقی و در جهت حرکت به سوی بنای اصلی با کمک درختان دو سوی استخر نشان داده می‌شد که ساختار کلی باغ به شکل باز و شطرنجی طراحی شده بود که امکان دسترسی به آن را از طریق سایر باغات صفوی فراهم می‌آورد.

فقیهی همچنین اضافه کرد: آبیاری این باغ از طریق شاخه‌ای از نهر «فدن» یا «فدین» و آب‌راه‌های کوچکی در ضلع جنوبی باغ صورت می‌گرفت و این نهر که در جبهه شمالی باغ و از ابتدای غربی خیابان سپه وارد محوطه باغ می‌گشود، به دلیل عبور از طرازی پائین‌تر از استخرهای غربی و شرقی نقشی در پر کردن آب این دو استخر نداشت اما پس از گذر از زمین‌ها و کرت‌بندهای سرسبز اطراف کاخ از انتهای جبهه شرقی باغ به سمت میدان نقش جهان حرکت می‌کرد.

وی افزود: مادی مذکور پس از عبور از خیابان سپه به سمت میدان نقش جهان حرکت کرده و با گذر از مدرسه ملا عبدالله و دیگر محلات شمالی خیابان حافظ از حوالی مقبره امامزاده جعفر و امام‌زاده اسماعیل به سوی محله احمد آباد اصفهان طی طریق می‌کرد.

در هر حال وجود حجمی فراوان بالغ بر ۳ هزار متر مکعب آب در استخر شرقی باغ با طول ۱۱۰ متر و عرض ۱۶ متر مشاهده می‌شود، نقش به سزایی در تلطیف هوا و خنکای باغ ایفا می‌کند. علاوه بر این پدیدار شدن استخر غربی باغ چهل ستون در سنوات اخیر مشخص کرد که این استخر ورودی گردش آب باغ چهل ستون بوده و استخر شرقی‌تر که همواره در منظر دید عموم قرار داشته محل خروج آب از کاخ بوده است.

با این تعبیر به نظر می‌رسد که در کاخ چهل ستون از سیستم قرینه برای آبیاری و کنترل و چرخش آب استفاده می‌شده که از سیستم‌های رایج آن زمان به شمار می‌آمد.

فقهی در پایان این نکته را هم اضافه کرد: اما موضوع شگفت‌انگیزی که وجود دارد، این است که در دوران صفویه استخرهای بزرگ اطراف کاخ با فواره‌هایی که وجود داشت آب را به جریان می‌انداخت که این خود، سبب رسانمایی و تقویت صوت می‌شده و گروه‌های موسیقی که به طور عمده در کنار درب ورودی موسیقی می‌نواختند، برای تقویت صدای موسیقی خود از این فرایند به طور هوشمندانه استفاده می‌کردند.

زن فارس بازدید : 709 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج) گفت: گاهی کاری می‌کنیم که دیگر پروردگار عالم نه برای شب‌خیزی و نه برای دعا به ما اجازه نمی‌دهد.n

 فارس: آیت‌الله روح‌الله قرهی، مدیر حوزه علمیه امام مهدی (عج) حکیمیه تهران به مناسبت ماه رمضان، به شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی می‌پردازد که قسمت هشتم آن در پی می‌آید:

  «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»

 
اذن خدا برای دعا
 
در دعا پروردگار عالم خودش ما را دعوت کرده و خودش ضمانت اجابت را قرار داده است، قبل از اینکه ما توفیق استحقاق اجابت دعا و دعا کردن را داشته باشیم.

 
اتّفاقاً همین مطلب که بیان فرمود: «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی»، نشان می‌دهد که خودش توفیق دعا کردن را به ما مرحمت کرده است. در دعای شریف افتتاح می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِک» پروردگارا! تو به ما اجازه دادی که به درگاهت دعا کنیم و حاجتمان را بطلبیم؛ «أَذِنْتَ لِی» یعنی این، اذن توست و تو به من اجازه دادی. «فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِک» هم نشان می‌دهد که اصل دعا از ناحیه خداست، در این فراز هم «وَ بِدُعَائِکَ» بیان می‌فرماید.

 اگر اذن پروردگارعالم نبود، انسان توفیق به دعا نداشت. البته یک مطلب این است که گاهی ما عامل می‌شویم که اجازه به خواندن دعا ندهد و حال دعا را نداشته باشیم. گاهی هم به واسطه عمل ما لطف می‌کند و اجازه دعا را به ما می‌دهد. البته ما هیچ طلبی از حضرت حقّ نداریم و همه از لطف خداست. چون بار‌ها عرض کردیم این اعضاء و جوارح متعلّق به خودش است، پس اگر مطلبی هست، فقط لطف و محبّت اوست.

 
عامل بی‌توفیقی در دعا خواندن

 
ماه مبارک رمضان می‌آید و می‌رود، این همه ادعیّه در این ماه وارد شده که حتّی بعضی از آن‌ها را هم حضرت حاج شیخ عباس قمی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) به کتاب اقبال سیّدبن‌طاووس حواله داده که انسان به آن مراجعه کند و بعضی از دعاهای دیگر که در کتب ادعیّه و در روایات شریفه هست امّا چرا بعضی توفیق به دعا پیدا نمی‌کنند و لطف حضرت حقّ شاملشان نمی‌شود؟ برای اینکه خدا اذن و اجازه نمی‌دهد.

 
علّت اصلی آن اجازه هم‌‌ همان اعمال و افکار و کردار ماست، یعنی گاهی کاری می‌کنیم که دیگر پروردگار عالم نه برای شب‌خیزی و نه برای دعا به ما اجازه نمی‌دهد. اینکه بیان می‌کنند اگر در این ماه پر فضیلت، یک آیه قرآن بخوانید، یک ختم قرآن است؛ خودش دلالت بر این است که می‌خواهند تشویق کنند. چون آنکه هوشیار و بیدار است نمی‌آید به یک آیه اکتفا کند، بلکه یک جزء و دو جزء و سه جزء و... در هر روز می‌خواند.
 
عرض هم کردم اولیاء خدا آدم‌های بیکاری هم نبودند، کار و تدریس و صحبت داشتند امّا از این درس تا آن درس، حتّی وقتی برای دقایقی بیکار می‌شدند، قرآن دستشان بود، هر فرصتی را غنیمت می‌شمردند و قرآن می‌خواندند و دعا می‌خواندند. می‌دانستند این ماه، ماه برکت و مغفرت است، مفت از دست نمی‌دادند.
 
امّا آن‌هایی که این توفیق را ندارند، گرچه اذن مِن ناحیه الله است و خود پروردگار عالم باید لطف کند «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِک» امّا با این حال آنچه که عامل می‌شود، افعال و کردار انسان است.

 خصال نیکان عالم
 
مثلاً در این دعاهای روزهای ماه مبارک تأمّل کنید، نکات بسیار زیبایی را در این دعا‌ها دارد، از جمله همین دعایی که امروز (روزهشتم) خوانده شد، «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیْتَامِ». این عنایت پروردگار عالم است که انسان به یتیمان رحم کند و خودش یک رزق و روزی مِن ناحیه الله است. همان‌طور که می‌گوییم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی» رزق فقط مادی نیست، رزق معنویّت است.


لذا در این دعا می‌گویم: پروردگارعالم روزی‌ام کن تا بتوانم مایه رحمت باشم و بر ایتام ترحم کنم. «وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ» و بتوانم نیازمندان را غذا دهم، «وَ إِفْشَاءَ السَّلَامِ» که حداقل آن، این است که انسان بتواند در سلام آغازگر باشد، یعنی در این دعا همه خوبی‌ها را درخواست می‌کند. کسانی که به این خوبی‌ها دچارند و پروردگار عالم این خوبی‌ها را رزقشان کرده؛ حال دعا دارند. گرچه دعا از ناحیه خداست، امّا حال دعا هم باید باشد. خیلی مواقع می‌گوییم: چرا ما ولو به اینکه به صورت ظاهر در مجلسی می‌نشینیم امّا حال دعا را نداریم؟ شاید برای خودمان توجیه کنیم که مشکل دارم و... امّا خیلی مواقع خودمان هم می‌دانیم که این‌ها توجیه است و ما نمی‌توانیم خودمان را جمع و جور کنیم. علّت این است که ما به خوبی‌ها تن ندادیم.

 
جالب این است که در ادامه می‌فرماید: «وَ إِفْشَاءَ السَّلَامِ وَ صُحْبَةَ الْکِرَامِ» یعنی یکی از این خوبی‌ها، همنشینی با خوبان و صحبت با اولیاء خداست. لذا اگر انسان با خوبان عالم بنشیند، اهل دعا و اهل قرآن می‌شود. اگر افشاء سلام کند؛ یعنی در سلام از دیگران پیشی بگیرد، ثواب‌های زیادی می‌برد و پروردگار عالم برکاتی را به او مرحمت می‌کند.

 
وقتی انسان به این خصایص مزیّن شد و این خصال را داشت، از جمله صحبت با ابرار و نیکان عالم، یعنی همنشینی با آن‌ها، توفیق دعا خواندن هم دارد. البته درست است که خدا باید اجازه دهد، «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ» امّا چه می‌شود که انسان توفیق این دعا کردن را ندارد، یک دلیلش این است که خود را به این خوبی‌ها مزیّن نکرده است.

 
لطف خدا در اذن به دعا و مورد عفو قرار دادن بنده

 
این‌جا هم در این فراز در دعای ابوحمزه بیان می‌فرمایند: «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» من می‌دانم به آن دعایی متوسّل شدم که تو مرحمت کردی و به اذن توست و این در حالی است که من استحقاق این را ندارم که تو بخواهی سخن من را بشنوی.
 
معلوم می‌شود دعا خیلی بالاست. ما دعا را کم اهمیّت می‌دانیم. خیلی بالاست که خودش مرحمت می‌کند، حالا خدا می‌خواهد برای بندگانش که می‌خواهند دعا کنند، شنونده خوبی باشد. پس من استحقاق این را ندارم که تو صدای من را بشنوی امّا معلوم می‌شود خدا شنونده خوب است.
 
همان‌گونه که قرآن نازل می‌شود و انسان باید به جان و دل خودش بشنود، دعا، قرآن صاعد است؛ یعنی سخن انسان است که پروردگار عالم لطف و محبّت می‌کند و می‌شنود، گرچه ما این استحقاق را نداریم امّا او کریم است، لطف دارد، محبّت دارد، بزرگواری دارد، عنایت دارد و به واسطه همین عنایتش کلام ما را می‌شنود.

 
وقتی این حضرت، شنونده خوبی بود و سخن ما را اجابت می‌کند، طبیعی است که می‌گوییم: «وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی» خدایا! باز هم من مستوجب عفو و بخشندگی تو نیستم. این لطف توست، طلبکار نیستم. با این همه گناه، با این همه بدی‌ها، زشتی‌ها، پلشتی‌ها، کجا من باید مشمول عفو تو شوم؟! این لطف توست که به واسطه آن، من مستوجب عفو تو می‌شوم که تو کریمی، بزرگواری و عنایت داری. اگر لطف خدا نباشد، ما نباید مشمول عفوش باشیم؛ چون یک بار، دو بار، ده بار، صد بار، چقدر گناه کردیم؟! یک عمر گناه، امّا می‌بینیم این‌قدر عنایت دارد.

 
عامل امیدواری بنده به خدا

 
برای همین است بلافاصله بیان می‌فرمایند: «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» من می‌دانم موجب عفو نیستم. اصلاً من نباید مشمول عفو و رحمت و بخشندگی تو باشم، بلکه آن چیزی که عامل می‌شود من توجّهم به این عفو تو باشد و به عفو تو امید ببندم، فقط و فقط کرم توست.

 
تو کریمی؛ وقتی کریم هستی، من هم امید دارم که تو من را ببخشی. البته من به خودی خود اصلاً استحقاق این را که تو صدایم را بشنوی، ندارم. حتّی باید بگویی: صدای او بالا نیاید، نمی‌خواهم دیگر صدای او را بشنوم. امّا اگر هم بشنوی، باز هم حقّ داری که بگویی: اجابت نمی‌کنم، مورد عفوم قرار نمی‌گیرد امّـــــــا آن چیزی که به من امید می‌دهم، کرم توست.

 
چون انسان می‌داند وقتی درب خانه کریم برود، به واسطه آن کریم بودنش محبّت می‌کند و انسان را می‌بخشد. حالا خدا که دیگر اکرم الاکرمین است و بالاتراز او نیست. به آن حضرت عرضه می‌کنیم: «یا اکرم الاکرمین»، او در بین همه انسان‌ها و موجودات و هر آن کسی که کریم است، کریم‌ترین کریمان است، دیگر بالا‌تر از هر کریمی خودش است. اصلاً هر کریمی، کرامت و کریم بودنش را از خود حضرت حقّ گرفته است. منبع و معدن اوست. هر کس که در عالم کریم شد، کریم بودنش مِن ناحیه الله تبارک وتعالی است.
 
حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) هم که ما در آن زیارت جامعه کبیره عرضه می‌داریم: «وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ»، معلوم است کرمشان مِن ناحیه الله تبارک و تعالی است. چون بار‌ها عرض کردیم آن حضرات تجلّی اسماء و صفات خدا هستند. وقتی تجلّی اسماء و صفات پروردگار عالم هستند، صددرصد آن کرمی که می‌کنند، در حقیقت کرم خدایی است و وقتی انسان با آن‌ها هست، شمّه‌ای از کرم ذوالجلال و الاکرام را می‌چشد و لمس می‌کند که کریم بودن یعنی چه.
 
پس او از هر کریمی، کریم‌تر است و همین به انسان امید می‌دهد که انسان در این حال یاد پروردگار عالم می‌افتد و إلّا نه استحقاق دارد دعا کند و نه اگر دعا کرد، مستحق این هست که خدا صدای او را بشنود امّا او به این بنده‌های ضعیف خودش لطف می‌کند و سخن آن‌ها را می‌شنود.

 به تعبیری برای ما وقت می‌گذارد که بشنود و دعای ما را اجابت کند و از آن طرف با این‌ که ما مستوجب عفوش نیستیم، امّا عفو می‌کند و اینکه انسان امید دارد که مشمول عفو پروردگار عالم شود، به واسطه کرم اوست. برای همین در دعای کمیل هم فریاد می‌زنیم: «یا کریمُ یا ربّ». وقتی کریم است، با کریم بودن صدایش زدیم. به قول اولیاء خدا به نظر می‌رسد این‌گونه حضرتش - البته این‌ مثال‌ها برای این است که ما متوجّه شویم - را در یک رودربایستی انداختیم. لذا وقتی بیان می‌کنیم: تو کریمی- که حقیقتاً هم کریم است - دیگر حضرت به تعبیری عامیانه خجل می‌شود که با او کریمانه برخورد نکند.

 شاخصه نزدیک شدن به ضیافت الله

 
این عنایت و لطف خدا به انسان‌هاست که موجب رشد آن‌ها می‌شود. اصلاً این دعا جدّاً به انسان رشد و معرفت می‌دهد، نگاهش را عوض می‌کند، دیگر طلبکارانه نسبت به دعا برخورد نمی‌کند؛ چون می‌داند اگر توفیق دعا خواندن پیدا کرد، این مِن ناحیه الله است و اذنش را خدا داده. همان‌طور که در دعای افتتاح می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ» تو اجازه دادی. پس طلبکار نمی‌شود، می‌فهمد خدا به تعبیری یک گوشه چشمی به او نشان داده، یک نگاهی به او کرده و اجازه داده است. این را دقّت کنید.

 
نکته زیبا و عالی که مردان الهی و بزرگی مثل آیت‌الله العظمی بهجت (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بهجت القلوب تبیین فرمودند، این است که هر چقدر بیشتر توفیق داشتیم در ماه مبارک رمضان شب‌خیزی داشته باشیم، اهل عبادت باشیم و دعاهای وارده‌ایی که حدّاقل در همین مفاتیح هست، بخوانیم - حالا بحث عملش جداست، فقط همین که توفیق خواندنش را داشته باشیم - و یک حال خوشی داشته باشیم، معلوم است به ضیافت حقیقی نزدیک‌تریم «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ».

 
امّا اگر حال نداریم و بناست خواب غلبه کند، معلوم است که به ضیافت نزدیک نشدیم. درست است که فرمودند: «نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ» امّا این هم حدّی دارد. اصلاً گویی که ماه مبارک رمضان نیامده، اصلاً یادمان رفته که این ماه، ماه برکت است، ماه رحمت است، ماه مغفرت است. فراموش کردیم که این ماه استثنائی است و شهر الله است.

 
عرض کردیم اولیاء خدا وقتی که دیگر رجب المرجّب می‌شد خاضعانه، خاشعانه و با التماس از ذوالجلال و الاکرام می‌خواستند که خدا! حالا که لطف کردی ما را تا رجب المرجّب زنده نگاه داشتی، یک لطفی کن توفیق درک ماه مبارک رمضان هم پیدا کنیم. آن‌ها این‌طور دعا می‌کردند و عجز و ناله و فغان سر می‌دادند. آن‌وقت ما یادمان می‌رود که در ماه مبارک رمضان وارد شدیم.

 
الحمدلله که جانمان را پروردگار عالم نگرفت و به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که جا دارد نماز شکر بخوانیم. این نمازهایی که در هر شب وارد شده، به نظر می‌رسد‌‌ همان نمازهای شکر این نعمت است. خدایا! ممنونم به من طول عمر دادی که به این ماه مبارک وارد شوم، این ماهی که هر لحظه‌اش اجابت دعاست. این ماهی که نبیّ مکرّم فرمودند: از شب اوّل ماه مبارک تمام ابواب آسمان باز می‌شود - که آن توضیحاتی که دادیم و گفتیم: اولیای الهی فرمودند: هر بابش هزار باب دارد و... - و تا شب آخر بسته نمی‌شوند.
 
این‌ها دلیل بر این است که انسان غافل نباشد، نه این‌که بسنده کند به آن چیزهای کم که تبیین شده و یادش برود در چه ماه پربرکتی قرار گرفته است و تنها به این قلیل‌ها بسنده کند. یادش برود که مؤمن باید زیرک باشد «المؤمن کیّس» و هر چه می‌تواند در این ماهی که دارند همین‌طور می‌ریزند و نزول رحمت فراوان است، جمع‌آوری کند.
 
عرض کردیم یک ضیافت، عام است و یکی خاص است و یکی خاصّ الخاص است و یکی هم اخّص الخاص است. حالا ما در کدام مهمانی هستیم؟ مهمانی عامیم؟ مهمانی خاصّیم؟ مهمانی خاصّ الخاصّیم؟ شاخصه‌اش چیست؟

 
یکی از شاخصه‌هایش این است: هر چقدر دعا و قرآن می‌خوانید و توفیق عبادات دارید، همان‌قدر به ضیافت نزدیکید.

 
ما به میزان علاقه و اشتیاقمان به دعا و قرآن و اعمال خیر نزدیک به آن ضیافت هستیم. وای بر آن کسی که پروردگار عالم لطف و محبّت کرده، بزرگواری کرده، زنده نگاهش داشته و به ماه مبارک رمضان آمده امّا ماه مبارک رمضانش مانند ماه‌های قبل باشد، فقط یک فرق داشته باشد و آن اینکه این وعده‌های غذایی صبحانه و ناهار و شام او به دو وعده (سحری و افطاری) تبدیل شد، همین، دیگر مابقی‌اش چه شد؟! شب‌خیزی کجاست؟! نیست.

 
به زحمت انداختن بدن

 این حالی که شما دارید و هر شب دارید به مجلس مناجات با خدا می‌آیید، لطف خدا به شماست که باید دو رکعت نماز شکر بخوانید و نباید انسان به خودش غره برود امّا اقلش این است که باید نماز شکر بخواند که پروردگار عالم این توفیق را داده و این محبت را کرده که من را بیدار نگاه داشته و هر شب در مجلس دعا آورده است. همه کس این توفیق را ندارند ولو به دلایلی که یکی می‌گوید: شغل من چنین است و چنان است. امّا خیلی از شما هم کار دارید امّا تنظیم کردید که یک ماه این شب خیزی را داشته باشید. آن شب خیزی که اولیاء همیشه دارند، حداقل ما هم در این ماه داشته باشیم.
 
اولیاء خدا یک ساعت می‌خوابیدند، بعد از یک ساعت برای نماز شب بلند می‌شدند - البته این مال یک عدّه خاص است و امثال بنده نمی‌توانند، شاید شما توفیقش را پیدا کنید – مجدّد می‌خوابیدند، هنوز این بدن تازه دارد استراحت می‌کند، بلند می‌شدند، وضو می‌گرفتند و نماز می‌خواندند و عبادت می‌کردند. مجدّداً می‌خوابیدند، هنوز خواب بر آن‌ها فائق نیامده، بلند می‌شدند. یعنی به خواب اجازه نمی‌دادند بر آن‌ها غلبه کند.

 
مثل آن چیزی که شهید عظیم‌الشّأن و بزرگوار، شهید چمران (اعلی اللّه مقامه الشّریف) در‌‌ همان روز آخر، خودش به بدنش می‌گوید: می‌دانم عمری است تو را به زحمت انداختم، عمری است تو را همه جا کشاندم امّا به گناه نکشاندم می‌دانم خسته‌ای، شب‌ها بیداری کشیدی و روز‌ها از تو کار کشیدم امّا این ساعات آخر را هم تحمّلم کن - وقتی انسان ولیّ خدا بشود، می‌داند ساعات دیگری در این دنیا بیش نیست - تا ساعات دیگر می‌توانی بخوابی و استراحت کنی. اولیاء خدا، خصّیصین و بندگان خدا این هستند، می‌فه‌مند.

 ولایت پذیری، شاخصه توفیق یافتگان به دعا
 
این‌ها لطف خداست، او مرحمت می‌کند «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» بله من مستحق این نیستم که تو سخن من را بشنوی ولی می‌دانید چرا سخن من را می‌شنوی؟ برای اینکه خودت هم اجازه دادی و اذن دادی؛ چون «وَ بِدُعَائِکَ» است،‌‌ همان که بیان فرمود «أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ» تو اجازه دادی پس برای همین تو شنونده خوبی هم هستی. پس چطور بعضی‌ها نمی‌توانند؟ معلوم می‌شود که نفهمیدند دعا لطف و کرم خداست. اصلاً همین خواندن دعا، خودش اجابت است که عرض کردیم این لطف خداست و به هر کسی نمی‌دهد.
 
همان‌طور که عرض کردیم دعای کمیل، دعا حضرت خضر نبی (علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) است. او هم معلم الانبیاء است و برای ما مسجّل شده که این دعا را انبیاء عظام و انبیاء دیگر به مناسبت درجاتشان می‌خواندند. پس این دعا را پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ما هم می‌خواندند ولی به امّت نگفتند امّا مولی‌الموالی (علیه الصّلوة و السّلام) به کمیل‌بن‌زیاد نخعی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفت. پس معلوم می‌شود دعا یک نکته بسیار مهمّی است و همه توفیقش را ندارند، باید ولایت حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) را داشته باشی.

 
یک شاخصه دیگر هم به شما عرض کنم که این را هم اولیاء خدا بیان فرمودند. کنز خفیّ الهی، آیت‌الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف) وقتی آن زیارت‌نامه مخصوص «ائمّه سرّ من رأی» و دعای امام زمان (روحی له الفداء) و حضرت نرجس خاتون (علی‌ها الصّلوة و السّلام) را می‌خواندند، مطالبی را تبیین می‌فرمودند. ایشان می‌فرمودند: این لطف خداست که وقتی انسان دعا می‌خواند، معلوم می‌شود پروردگار عالم او را انتخاب کرده و إلّا همه توفیق خواندن دعا را ندارند.

 
مشاهده نور ادعیّه

 
چه کسانی توفیق دارند دعای کمیل را هر شب جمعه بخوانند؟ این کرم خداست، اصلاً خود این دعا خواندن نشانه حبّ خدا به بنده است، چون اذن داده است. هر که بیشتر موفّق بود؛ یعنی عنایت پروردگار عالم و نگاه ذوالجلال و الاکرام به او بیشتر است، خدا او را می‌خواهد، می‌گوید: بنده من! بگو، بخوان، می‌خواهم صدایت را بشنوم. از بنده‌اش خوشش می‌آید و مدام او را به دعا مشغول می‌کند.

 
گرچه قرآن هم تلاوت باید کنیم امّا آن چیزی که حسب فرمایشات اولیاء و خصّیصین به نظر می‌رسد پروردگار عالم دوست دارد، دعای بنده است. ما استحقاق نداریم خدا بشنود امّا معلوم می‌شود خودش می‌خواهد می‌گوید: بگو، عیبی ندارد، من می‌شنوم. همه‌اش هم به واسطه این است که کریم است.
 
هرچقدر به دعا علاقه‌مند بودید، هر چقدر به شب‌خیزی علاقه‌مند بودید - که «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» بار‌ها گفتیم محمود یک بار است که آن هم در دل شب تبیین شده - هر چقدر ولایی بودید و ولایت حضرات معصومین (علیهم صلوات المصلّین) را پذیرفتید، اذن دعاهایی را به شما می‌دهند که مثل شریف دعای کمیل آن فرازهای عالی را دارد یا مثل این دعای ابوحمزه که دریای معارف است یا مثل زیارت جامعه کبیره که غوغاست و درر و گهری است که ما نمی‌فهمیم.

 
یک موقعی یکی از اولیاء خدا برای اینکه ما همیشه به خواندن زیارت جامعه ترغیب شویم، آخر عمر شریفشان فرمودند: حدود پنجاه سال داشتم که موقع جان کندن خودم را دیدم، جانم کنده شده و رفتم و پرواز کردم. دیدم آنچه که اطراف من دارد می‌آید، نورهایی است که آن نور‌ها مثل قاصدک پرواز می‌کند و اطراف من می‌آید. بعد دیدم هر کدام از این‌ها، فرازهایی از این زیارت جامعه کبیره هست. بعد دیدم یک کسی کنار من هست و آن ابالعرفا آیت‌الله العظمی ادیب (اعلی اللّه مقامه الشّریف) است که فقط یک لحظه صورت نورانی ایشان را دیدم. آن نور‌ها برای ایشان بیشتر بود، اصلاً ایشان را احاطه کرده بود. بعد در‌‌ همان جا تعجّب بکردم که چرا برای من کم است و برای ایشان این‌قدر زیاد است. خود آقا در‌‌ همان حال خندیدند و به من فرمودند: بیشتر بخوان، بیشتر بخوان. از خواب بیدار شدم، فهمیدم این‌ها لطف و عنایت خداست، این‌ها نور است و ما به این نور‌ها نیاز داریم.
 
هر چقدر مشغول به دعا، نماز شب، عبادت، بندگی پروردگار عالم باشیم، معلوم می‌شود در نور هستیم، امّا ما این‌ها را نمی‌فهمیم. اگر ما آن طرف رفتیم، آن‌وقت است که تازه می‌فهمیم چه چیزهایی را مفت از دست دادیم!
 
آیت‌الله شیخ عبّاس قمی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) موقعی مفاتیح را برای چاپ دادند که بیان کردند یک مرتبه تمام این‌ها را کامل انجام داده‌اند و خوانده‌اند، این نکته مهمی است. یعنی ننوشته‌ام که فقط نوشته باشم، بلکه انجام دادم. برای همین است که اثرگذار است. برای همین است که این همه کتب ادعیّه بود امّا کتاب دعای ایشان در هر خانه شیعه‌ای در کنار قرآن وجود دارد. این لطف خدا به ایشان است؛ چون اهل عمل بودند. ضمن اخلاص فراوانی که داشت امّا گفت: اگر عمل نکنم به چه درد می‌خورد، باید عمل کنم.

 
فریاد انسان برای از دست دادن لحظات نورانی ماه مبارک در یوم الحسره

 
عزیزان! این نماز شب، این دعا، این ماه مبارک رمضان را مفت از دست ندهیم، فردا نهم است. فرداشب اگر حیاتی باشد و پروردگار عالم عنایتی به ما کند و به مجلس بیاییم، شب دهم است؛ یعنی درست یک سوم گذشت. تازه به صورت ظاهر روز‌ها به این بلندی است امّا روزهای بلند چه شد؟! یک لحظه چشم باز می‌کنیم که تمام شده است! نمی‌دانیم چه خبر است. آن طرف که می‌رویم آن‌قدر افسوس می‌خوریم که همان‌طور که بیان شده یوم الحسره هست.

 
آیت‌الله العظمی بهاء الدینی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: حسرت این نیست که انسان پشیمان شود -این را بنده خودم از دو لب مبارک ایشان شنیدم و نقل قول از زبان دیگران نمی‌کنم - یوم الحسره این است که انسان فردا فریاد می‌زند، جیغ می‌زند، چرا؟! چرا؟! چرا از دست دادم؟! چرا؟! چون تازه می‌فهمد چه خبر بوده، مدام داد می‌زند و فریاد می‌زند. تازه می‌فهمد که‌ای داد بیداد! چه لحظات نورانی را مفت از دست دادم، عجبا! اسفا! داد می‌زند که چرا این لحظات را از دست دادم. نه اینکه فقط یک حسرتی بخورد که حالا که گذشت، إن‌شاءالله بعد جبران می‌کنیم. دیگر می‌داند جبرانی نیست. مگر فردای قیامت جبرانی هست؟! چیزهایی دادند که تمام شد. فردای قیامت می‌فهمیم ما هشتمین روز ماه مبارک سال ۱۴۳۳ قمری را از دست دادیم! تازه آن روز می‌فهمیم و داد می‌زنیم.

 
تازه چه کسانی داد می‌زنند؟ آن‌هایی که خیلی چیز‌ها را انجام دادند. گمان کنم امثال من که‌‌ همان آن‌جا هم یک نوع مرگ دارند. همان‌طور که می‌گویند در جهنّم انسان سوخته می‌شود و مجدّد زنده می‌شود. یعنی اصلاً دیگر انسان نای فریاد زدن را ندارد. آن‌ها فریاد می‌زنند که چرا کم کار کرده‌اند، امّا امثال بنده که کاری نکردم، بعید است که فریاد هم بزنم. چه فریادی بزنم؟! چه بگویم؟! همه‌اش را باخته‌ام.

در این تأمّل کنیم، یک مقدار همّت می‌خواهد. یک مقدار به این بدن سختی بدهیم. یک مقدار به شب خیزی عادت کنیم. یک مقدار این اعضاء و جوارح را کنترل کنیم تا به ما برای شب خیزی و عبادت خالصانه توفیق بدهند. یک مقدار جدّی جدّی امام زمانی بشویم. آنچه که حضرت می‌گوید انجام بدهیم. ببینیم چه می‌شود. یک مقدار ما به این سمت برویم، تمام است. غافل نشویم.
 
عرض کردم بیهوده نیست که می‌گوییم انسان این دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان را هر روز بخواند، «اللّهُمَّ اجعَل صِیامی فیهِ صِیامَ الصّائِمین». عرض کردم که فرمودند: هر چقدر شما به این دعا‌ها نزدیک هستید، معلوم می‌شود که به آن صیام و ضیافت‌الله نزدیکید. «و قِیامی فیهِ قِیامَ القائِمین» چه شد؟! همه‌اش را خوابیدیم! ساعت ده و یازده شد، رفتیم خوابیدیم! امّا اولیاء خدا بیدارند. البته یک عّده هم تازه بیدارند امّا درد است، مع‌الأسف آن‌ها را مشغول به بازی می‌کنند. نمی‌دانم گل کوچک و گل بزرگ و گل وسط و...! چه گلی به سر خودمان زدیم، نمی‌دانم. هیچ گلی هم نزدیم امّا اسمش را گل گذاشته‌اند. گرفتار شدیم! خودمان را بیچاره کردیم! یک عدّه را مشغول به آن می‌کنند و یک عدّه هم فقط می‌خوابند.

 
 «وَ نَبِّهنی فیهِ عَن نَومةِ الغافِلین» ما در خواب غفلتیم. نمی‌دانیم ماه مبارک دارد می‌گذرد. یک هفته که رفت، فردا شب هم شب دهم است. هیچ، خداحافظ، یک سوم ماه رفت. بیست و نه روز باشد که یک روز هم آن‌طور از دست دادیم. جالب این است آیت‌الله دزفولی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر قشنگی داشتند. وقتی این ایّام ماه مبارک رمضان بیست و نه روز می‌شد، ایشان در بالا منبر چندین مرتبه می‌گفتند: امسال که ما خاک بر سریم، یک روز هم کم داریم. حالا تعجّب بود که چطور می‌دانستند که بیست و نه روز می‌شود. چون‌‌ همان هم می‌شد در حالی که باید هلال ماه شوال دیده شود تا معلوم شود امّا می‌فهمید و زود‌تر هشدار می‌داد که امسال ما خاک برسریم و یک روز هم کم داریم. این‌ها خوشحال می‌شوند که سی روز شود. ولی یک موقع بعضی از ما خوشحالند که زود تمام شود. آن‌ها طور دیگرند و ما طور دیگر.
 
خلاصه انسان باید هشیار باشد، بیدار باشد و بداند همه از کرم خداست «بَل لِثِقَتی بِکَرَمِک». بنده تو می‌داند که این کرم توست که او را به این حال توفیق داده و ورود به این ماه پیدا کرده و به دعا خواندن توفیق پیدا کرده و دیگر اینکه تو صدای او را می‌شنوی و عفو و بخششت شامل حال او می‌شود. می‌داند همه این‌ها از باب لطف و کرم توست و حضرت حقّ کریم است.

زن فارس بازدید : 1096 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

عصرایران: تصویر زیر یک زن ناشناس را در ردیف اول رژه کاروان اعزامی هند به المپیک لندن در مراسم افتتاحیه بازی ها نشان می دهد.

مقامات کمیته ملی المپیک هند از مسئولان برگزاری مسابقات خواسته اند تا در این باره توضیح داده و عذرخواهی کنند .

المپیک

رسانه های هندی نوشته اند که این زن اهل بنگلور هند است و در انگلیس در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل است .

مقامات مسئول برگزاری المپیک لندن گفته اند که در این باره تحقیق خواهند کرد.

زن فارس بازدید : 763 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

سخنگوی قوه قضائیه از صدور حکم اعدام برای 4 نفر از متهمان شبکه فساد بزرگ مالی موسوم به گروه آریا خبر داد.\n

فارس: سخنگوی قوه قضائیه از صدور حکم اعدام برای 4 نفر از متهمان شبکه فساد بزرگ مالی موسوم به گروه آریا خبر داد.

 حجت‌الاسلام غلامحسن محسنی‌ اژه‌ای در سی و سومین نشست خبری سخنگوی قوه‌قضائیه اظهار داشت: بخش اول پرونده فساد مالی با 39 متهم در دادگاه رسیدگی شد که در نهایت قاضی پرونده حکم متهمان را صادر کرد.

وی با بیان اینکه این حکم در مرحله تایپ است و بعد از آن به متهمان و وکلای آنها به صورت رسمی ابلاغ می‌شود گفت: از 39متهم بخش اول 4 نفر به اعدام، 2 نفر حبس ابد و بقیه به حبس‌های 25، 20 و 10 سال و تعدادی هم کمتر از این محکوم شدند.

وی خاطرنشان کرد: تعدادی از متهمان در کنار این محکومیت‌ها به بازگرداندن اموال نیز محکوم شدند.

اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می‌شود.

تعداد صفحات : 321

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9784
  • کل نظرات : 373
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 111
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 158
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,142
  • بازدید ماه : 3,142
  • بازدید سال : 54,962
  • بازدید کلی : 15,360,309