درد در هنگام مقاربت یکی از موارد «اختلال در عملکرد جنسی» به حساب می آید. بهتر است ابتدا یک عملکرد جنسی طبیعی را تعریف کنیم.
تمایل خواست فرد برای انجام فعالیت جنسی است. تمایل ممکن است با تفکر و خیال، حرف زدن ، صدا درآوردن ، بوئیدن یا لمس کردن به وجود آید.
تحریک به تهییج جنسی گفته می شود. این مرحله باعث افزایش جریان خون در اندام تناسلی خواهد شد. در زنان ، تحریک به بزرگ شدن کلیتوریس، تراکم خون در دیواره واژن و افزایش ترشحات واژن منجر خواهد شد.
ارگاسم به قله یا حداکثر تهییج جنسی اطلاق می شود . در زنان، ارگاسم به انقباض ریتمیک عضلات دربرگیرنده واژن می انجامد. همچنین عضلات تمام بدن و نیز لگن منقبض می شوند.
استراحت مرحله ای که به دنبال ارگاسم وجود دارد و در آن فرد احساس خوشبختی و آرامش کرده و عضلات ریلکس خواهند شد. اکثر زنان می توانند پس از یک ارگاسم به تحریکهای بعدی هم پاسخ داده و به ارگاسم برسند.
عملکرد جنسی تحت تاثیر عوامل فیزیکی و روانی قرار دارد. این عملکرد تحت تاثیر فرهنگ، احساسات، سن، تجربه های جنسی قبلی، استفاده از داروها و یا وجود اختلالات دیگر نیز می باشد. اختلال عملکرد جنسی می تواند وجود درد هنگام نزدیکی یا اختلال در هر یک از مراحل تمایل، تحریک یا ارگاسم باشد. حدود ۳۰ تا ۵۰% زنان در دوره ای از زندگی جنسی این اختلال را تجربه می کنند.
به درد هنگام نزدیکی Dyspareunia (دیس پارونی) گفته می شود . درد دیس پارونی ممکن است سطحی بوده و در ناحیه اندامهای جنسی (ولو یا ورودی واژن) احساس شود و یا عمیق بوده و در اثر فشار بر اندامهای داخلی به وجود آید . درد ممکن است سوزشی، تیز یا کرامپی باشد.
دردهای سطحی هنگام نزدیکی علل مختلفی دارند . هنگامی که زنان برای اولین بار نزدیکی می کنند، لایه نازکی که ورودی واژن را پوشانده (پرده بکارت) هنوز وجود دارد و ممکن است بر اثر عبور آلت مرد پاره شده و درد و مقداری خونریزی ایجاد کند. هنگامی که واژن به اندازه کافی لیز و لزج نشده باشد، نزدیکی ممکن است دردناک باشد (لزج سازی ناکافی معمولا در نتیجه عدم آماده سازی زن (حذف مراحل تمایل و تحریک) یا به دلیل کاهش استروژن مثلا پس از یائسگی می باشد). التهاب یا عفونت در دستگاه تناسلی (مثلا در ولو، واژن یا غدد بارتولین) یا عفونت ادراری می تواند نزدیکی را دردناک کند. سایر علل عبارتند از: جراحت ناحیه تناسلی مثلا استفاده نامناسب از دیافراگم یا کلاهک سرویکس ، واکنش آلرژیک به فومهای ضد بارداری یا ژل ها و لاتکس کاندومها، وجود یک نقص مادرزادی (مثل پرده بکارت ضخیم یا اختلال در دیواره واژن) و انقباض ناخواسته عضلات واژن (واژینیسموس).سایت پاتوق۹۸ : نزدیکی در زنانی که به تازگی اعمال جراحی در محدوده اندام تناسلی داشته اند نیز با درد همراه است . استفاده از آنتی هیستامینها به طور موقت واژن را خشک کرده و باعث درد در هنگام نزدیکی می شود . هنگام شیردهی نیز به دلیل کاهش استروژن واژن خشک تر می شود.در زنان با افزایش سن، لایه پوشاننده واژن به دلیل کاهش استروژن نازک شده و خشک تر می شود و در نتیجه نزدیکی را دردناک می کند؛ به این حالت واژینیت آتروفیک گفته می شود .
احساس درد عمیق پس از نزدیکی ممکن است به دلیل عفونت سرویکس (گردن رحم)، رحم یا لوله های فالوپ باشد. سایر علل عبارتند از آندومتریوز، بیماریهای التهاب لگن، تومورهای لگنی یا باندهای چسبندگی که پس از عفونت یا جراحی به وجود می آید. لیگامانها، عضلات و سایر بافتهایی که رحم را در جای خود نگه می دارند ممکن است ضعیف شده و باعث حرکت رحم به سمت واژن شود؛ چنین تغییر وضعیتهایی ممکن است به درد پس از نزدیکی منجر شود.
عوامل روانی می توان باعث هر دو نوع درد سطحی و عمیق شوند. مثلا عصبانیت یا عدم پذیرش شریک جنسی، ترس از رابطه نامشروع یا حاملگی، تصویر ذهنی منفی از رابطه جنسی یا خاطرات ناراحت کننده جنسی (تجاوز جنسی در گذشته) می توانند دلیلی برای نزدیکی دردناک باشند. با این حال تشخیص عوامل روانی کمی مشکل می باشد.
تشخیص بر اساس علایم صورت می گیرد: چه زمان و کجا درد آغاز می شود و از چه زمانی نزدیکی دردناک شده است. برای این منظور می بایست هنگام مراجعه به پزشک تاریخچه پزشکی و جنسی را شرح داد و به دنبال آن پزشک معاینه لگنی را انجام خواهد داد.
تا حل مشکل می بایست از نزدیکی اجتناب نمود ولی روابطی که شامل دخول به واژن نمی شوند را می توان ادامه داد. برای کاهش دردهای سطحی می تواند از پمادهای بی حس کننده استفاده نمود و کلا استفاده از مواد لزج کننده (لوبریکان) مفید می باشد. لوبریکانها با اساس آبی بهتر از لوبریکانهای روغنی هستند چون انواع روغنی باعث خشکی واژن شده و می توانند به لاتکس ابزار جلوگیری از بارداری مثل کاندوم یا دیافراگم صدمه برسانند . انجام کارهایی که باعث تحریک می شود قبل از انجام دخول، لزج سازی واژن را بهبود می بخشد. دردهای عمقی را نیز می تواند با تغییر وضعیت نزدیکی بهبود بخشید مثلا وضعیتهایی که زن بر مقدار دخول کنترل داشته باشد و یا دخول با عمق کمتر مفید خواهد بود.
درمان در سایر علل تخصصی بستگی به علت آن دارد. اگر علت نازکی و خشکی واژن مثلا پس از یائسگی باشد، استفاده از پمادهای استروژنی یا استفاده خوراکی آن کمک کننده است. عفونتها و التهاب ها با استفاده از آنتی بیوتیکها، داروهای ضد قارچ و سایر داروهای مناسب درمان می شوند . جراحی برای برداشتن کیستها و آبسه ها ، بازکردن پرده بکارت ضخیم یا ترمیم اختلالات آناتومیک به کار می رود .
سلامتنیوز: مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد با بیان اینکه «تفاوتهای جنسی بین زن و مرد به طور طبیعی وجود دارد و این تفاوتها اختلال نیست و زمانی که زن و شوهر از این تفاوت جنسی خود آگاه نباشند میان آنها فاصله میافتد.»، گفت:« زمانی که مرد بخواهد میزان عشق و علاقه همسر خود را بسنجد یکی از شاخص هایش داشتن رابطه جنسی خوب است و در مقابل زن دوست دارد همسرش عشق و علاقه خود را به صورت کلامی و رفتاری ابراز کند و پیشنیاز رابطه زناشویی برای زن، عشق است.»
دکتر محمد حسین اخوان تقوی در گفتگو با خبرنگار سلامت نیوز اظهار داشت:««تفاوت های جنسی بین زن و مرد به طور طبیعی وجود دارد و این تفاوت ها اختلال نیست بلکه به صورت کاملا طبیعی بین زن و مرد وجود دارد.مهمترین تفاوت جنسی بین زن و مرد تفاوت در چرخه پاسخ جنسی است.با اولین نگاه به منحنیهای پاسخ جنسی در مردان و زنان میتوان دریافت که چرخه پاسخ جنسی زنان در تمام مراحل کندتر و آرام تر از چرخه پاسخ جنسی آقایان است، یعنی به هنگام روابط زناشویی مرد بلافاصله تحریک شده و به اوج لذت جنسی میرسد در حالی که حالت تحریک در زن تازه شکل گرفته و در حال افزایش است.»
وی افزود:« اگر منحنی پاسخ جنسی را رسم کنیم در این منحنی مرد در حالی که به اوج لذت جنسی نزدیک میشود در زن برانگیختگی جنسی در نیمه و حتی کمتر از نیمه راه قرار دارد، ازسوی دیگر برانگیختگی مرد پس از ارضاء بلافاصله فروکش می کند و به پایان میرسد اما در زن برانگیختگی بسیار کند و آرام فروکش میکند.»
دکتر محمد حسین اخوان تقوی افزود :«این حالت متفاوت در زن و شوهر را میتوان به دو دیگ خالی و پر تشبیه کرد، یعنی مرد دیگی لبریز است که میخواهد هر چه سریعتر خالی شود و در مقابل زن دیگی خالی است که میخواهد پر شود.بنابراین مهمترین نکته در این میان فرصت دادن مرد به زن است تا از تحریکات پر شود و اگر چنین نشود زن هرگز از رابطهاش احساس رضایت نمی کند و ناکام میماند و مرد هم ارضا عمیق و کاملی را احساس نمیکند و بنابراین به دفعات بیشتری خواهان روابط زناشویی است و زمانی که زن زیربار این رابطه به دلیل عدم تحریکات کافی و زمان لازم برای تحریک شدن نمی رود مرد شکایت می کند که همسرش به او توجهی نمیکند در صورتی که اگر یک رابطه به خوبی انجام شود کیفیت خوب باعث میشود کمیت را تحت الشعاع قرار دهد و با داشتن یک رابطه زناشویی خوب نیاز به زناشویی مکرر کم میشود.»
مسئول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد گفت:«تفاوت جنسی دیگر بین زن و شوهر این است که در یک رابطه زناشویی ممکن است زن بتواند چندین بار اوج لذت جنسی را تجربه کند اما این حس در مردان به این صورت نیست مرد در یک رابطه زناشویی فقط یک بار میتواند به اوج لذت جنسی برسد.»
وی گفت:«ما در مثالی مرد را به خورشید و زن را به ماه تشبیه میکنیم یعنی مردان در پاسخ و برانگیختگی جنسی کمتر دچار نوسان هستند و به طور نسبی همیشه برای برقراری رابطه زناشویی آمادگی دارند اما در زنان همانطور که نمیتوان ماه را همیشه به صورت قرص کامل دید زنان نیز چنین هستند یعنی خانم ها در میل جنسی و پاسخ دهی به تحریکات جنسی همسر نوساناتی دارند و این نوسان در طول ماه و حتی در دورههای مختلف زندگی (بارداری ،شیردهی ،…..) وجود دارد.»
دکتر محمد حسین اخوان تقوی در ادامه اظهار داشت:«از دیگر تفاوت های جنسی موجود در بین زن و مرد این است که مرد اگر برای برقراری رابطه زناشویی با همسر خود تمایلی نداشته باشد هرگز نمیتواند نقش بازی کند چرا که در صورت بیمیلی قادر به نزدیکی یا انزال نیست .اما زن به راحتی میتواند نقش بازی کند و به دلیل وجود همین تفاوت میتوان به یک اصل مهم اشاره کرد که در اکثر مواقع مرد باید برای برقراری رابطه زناشویی با همسرش پیشقدم شود چرا که اگر مرد برای نزدیکی تمایلی نداشته باشد این رابطه ناکام میماند اما زمانی که مرد برای نزدیکی پیشقدم میشود زن می تواند نقش تحریک کننده را برای همسرش ایفا کند.»
وی گفت:«از دیگر تفاوت های جنسی زن و مرد این است که بعد از بلوغ در مردان و زنان سائقه جنسی ایجاد می شود اما در زنان، برخی آن را احساس نمی کنند و فقط زمانی احساس نیاز می کنند که برانگیخته شوند، ازاینرو پیشقدم نشدن زن برای رابطه زناشویی با همسر نباید به عنوان بیمیلی یا سرد مزاجی وی از سوی شوهرش تلقی شود.»
مسوول آموزش کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد دتصریح کرد:« زمانی که مرد بخواهد میزان عشق و علاقه همسر خود را بسنجد یکی از شاخصههایش داشتن رابطه جنسی خوب است و در واقع میتوان گفت پیش نیاز عشق برای مرد رابطه زناشویی خوب است و در مقابل زن دوست دارد همسرش عشق و علاقه خود را به صورت کلامی و رفتاری ابراز کند و ایجاد فضاهای عاشقانه و روابط عاطفی و صمیمی و متعهدانه نشان دهنده عشق همسر است و در واقع پیش نیاز رابطه زناشویی برای زن عشق است.»
دکتر اخوان تقوی خاطر نشان کرد:« زمانی که زن و شوهر از این تفاوت جنسی خود آگاه نباشند تفاوت نگرش پیدا می کنند و میان آنها فاصله میافتد و مرد احساس میکند که همسرش سرد مزاج است و زن در مقابل احساس میکند که شوهرش به او فقط به چشم ابزار و وسیلهای برای رسیدن به هدف نگاه میکند و اینجاست که نه زن عشق شوهرش را احساس می کند و نه مرد از یک رابطه زناشویی خوب با همسرش بهرهمند میشود.»
براي موفقيت و شادكامي در ازدواج نميتوان راهنماييهاي مخصوصي را در نظر گرفت، با اين وجود اين پيشنهادات لازم و ضروري به نظر ميرسد.
1- قاعده طلايي اول: همسر خود را گرامي بداريد. ازدواج يعني اعلان استقلال، هنگامي كه ازدواج ميكنيد قول ميدهيد كه در مشقت و راحتي، فقر و ثروت و سلامتي همسر خود را دوست و گرامي بداريد. عشق شما به يكديگر بر پايه زندگي زناشويي استوار ميباشد. لذت عاشق سرور و خوشحالي معشوق است. همسر خود را گرامي بداريد و عقد ازدواج را محكم كنيد. زن و شوهر با طناب بسيار محكمي به هم متصل هستند. رشتههاي بسياري اين طناب را به وجود ميآورند كه از همه مهمتر رشته عشق و علاقهاي است كه نسبت به يكديگر ابراز ميدارند. رشتههاي ديگري چون رشته علايق مشترك، تجربيات مشترك، وفاداري مشترك و تشريك مساعي در زندگي لازم است. هر چه رشتههاي اين طناب محكم تر باشند، ازدواج نيز باثباتتر خواهد بود. پس رشتههايي درست كنيد كه هرگز گسيخته نشوند.
2- قاعده طلايي دوم: وقتي ازدواج ميكنيد با همسر خود چون يك روح در دو جسم باشيد. پس از ازدواج به والدين خود متكي نباشيد، بلكه بايد با زن خود روح جديدي را به وجود آوريد. به پدر و مادر خود احترام بگذاريد. خانوادهاي جدا بسازيد و شانس موفقيت زيادي در زندگي به وجود آوريد.
3- قاعده طلايي سوم: فن عشقورزي را بياموزيد. هماهنگي سبب ايجاد علاقه زناشويي ميشود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازيد. هر چه روابط شما هماهنگتر باشد شانس موفقيت شما نيز بيشتر خواهد بود.
4- قاعده طلايي چهارم: خود را براي پدر و مادر شدن آماده كنيد. درباره حقايق مربوط به پدر شدن اطلاعات كسب كنيد، سلامتي روحي و جسمي اطفال شما بستگي به دقتهاي اوليه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بيشتر باشد سلامتي آنها بهتر تامين ميشود براي آنها زمينه مستعدي تهيه كرده و مقدمه خوبي براي زندگي آنها به وجود آوريد.
محيط خانواده، بهترين مكان براي تربيت كودك است. كودكاني كه عضو خانوادههاي مهربان و فداكار هستند از نظر روحي بهتر تربيت ميشوند. بهترين آمادگي جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقيقي است.
5- قاعده طلايي پنجم: در زندگي زناشويي بردبار و صبور باشيد! هرگاه بخواهيد به تنهايي حركت كنيد هر كجا بخواهيد قدم ميگذاريد ولي هنگامي كه با يك نفر ديگر هستيد قدمهاي شما بايد با او هماهنگ باشد. در ابتداي كار ممكن است پاي يكديگر را لگد كنيد ولي سپس تجربه كسب ميكنيد كه چگونه خود را با يكديگر هماهنگ سازيد. در ازدواج نيز براي ايجاد هماهنگي جسمي و روحي گذشت زمان لازم است، براي موفق شدن بايد صبور و بردبار باشيد.
خويشاوندان زن و شوهر نيز بايد صبور باشند و براي ايجاد چنين صبر و شكيبايي گذشت زمان لازم است، وقتي كه دختري عاشق پسري ميشود نميتواند الزاما مادر او را يا پدرش را دوست بدارد.
عروس و داماد نميتوانند خيلي سريع با زندگي داخلي همسرشان پيوستگي ايجاد كنند! براي حل و فصل اين موضوع زمان براي درك، فهم و شعور لازم است.
6- قاعده طلايي ششم: ريشه ازدواج خود را محكم سازيد! به زندگي زناشويي مانند گياه بايد توجه كرد، به خصوص زماني كه هنوز تازه و نورس است ريشه آن را بايد با انديشه مشترك، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس تفاهم كه به منزله خورشيد و باران هستند سيرآب و تقويت كرد. به يكديگر ابراز علاقه كنيد، به هر شكلي كه ميتوانيد احساسات خود را به يكديگر نشان دهيد.
ممكن است عشق از گفتار عميقتر باشد ولي گاهي با محبت نمايان ميگردد. روابط زناشويي را پرورش داده و آن را برويانيد. براي توجه به گياه بايد علفهاي هرز را چيد.
هرگاه علفهاي هرز رشد و نمو كنند، گياه مزبور پرورش نيافته و خشك ميشود!
چنانچه علفهاي هرز را سريعا از بين ببريم، گياه رشد كامل خود را به دست ميآورد. در ازدواج نيز علفهاي هرز را به محض پيدايش از بين ببريد. بگذاريد گياه ازدواجتان آن طوري كه شايسته است، رشد و نمو نمايد.
7- قاعده طلايي هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت كنيد. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعي ظهور كرده است.
پزشكان، صاحبنظران علوم اجتماعي، متخصصين تعليم و تربيت و مشاوران ازدواج خود را براي چنين وظيفه اجتماعي آماده ميسازند و مشاور مطلع به شما بصيرت و ادراك كافي داده و شما را از بيماريهاي زناشويي و اختلالات رواني كه ممكن است هيچ كدام از شما آگاهي و بينش بر منابع كشمكشهاي خود نداشته باشيد آگاه ميسازد زيرا علت بعضي از نارضايتيها واضح و آشكار نميباشد. ممكن است يك بحث جزئي مربوط و منوط به حسن عدم امنيت، آرزوي قدرت و محروميت جنسي باشد.
اگر شما قادر به حل موضوع نباشيد، مشاور شما آن را حل خواهد كرد. از ديگران راهنمايي بخواهيد و بر شانس موفقيت خود در زندگي زناشوييتان بيفزاييد.
8- قاعده طلايي هشتم: از قوانين هشتگانه طلايي پيروي كنيد!
با همسر خود همان طور رفتار كنيد كه ميل داريد او با شما رفتار كند. از احساسات يكديگر مطلع بوده و به احتياجات ديگري توجه داشته باشيد. ببخشيد، همان طور كه ميل داريد بخشيده شويد. از جسارت، اهانت و بيوفايي بپرهيزيد!
معمولاً وقتی برای رفتن به شهرهای مختلف سوار هواپیما میشوم، کسی که بغل دستم مینشیند کارم را سوال میکند. وقتی میگویم که مدیریت برنامههای تقویت زندگی زناشویی در دینامیک خانواده را بر عهده دارم، معمولاً سوالاتی درمورد ازدواج از من میپرسند.
در آخر این مکالمه به نقش گفتگو در ازدواح ختم میشود. در این مواقع معمولاً سوال میکنند که به نظرم جنبههای حیاتی یک گفتگوی خوب چیست و درواقع ارتباط و گفتگوی بد چه گفتگویی است. من هم ۵ جزء اصلی یک رابطه و گفتگوی خوب را اینطور توصیف میکنم:
گفتگوی خوب در ازدواج توام با احترام است.
طعنه و کنایه، عبارات و حرف های انتقادی و قضاوت کننده و اتهامی جزء گفتگوی عاری از احترام است. میتوان گفت رابطه و گفتگوی خوب رابطه ای است که این بیاحترامی ها را در خود نداشته باشد. این یعنی گفتگوی خوب کیفی است. کافی است به زوجهایی که با هم حرف میزنند توجه کنید. آیا در جواب عبارات و اظهارنظرهای صادقانه، پاسخهایی نیش و کنایهدار میشنوید؟ آیا میشنوید که یکی از طرفین دیگری را بخاطر مدل حرف زدن مسخره میکند؟ آیا میشنوید که یکی از زوج ها انتخابها و تصمیمات دیگری را نقد میکند؟ آیا در جواب افکار صادقانه یک طرف، میبینید که طرف دیگر چشم گرد میکند؟ حالا طریقه حرف زدن خودتان با همسرتان را بررسی کنید. آیا رابطه و گفتگوهای شما محترمانه است یا به هم بیاحترامی میکنید؟
گفتگوی خوب در ازدواج کمّی است.
بیشتر زوجها کمتر از ۱۵ دقیقه در هفته با هم یک گفتگوی جدی و معقول دارند. خانواده هایی که در آن هم مرد و هم زن کار میکنند سعی میکنند فرزندان را تشویق کنند در هر فعالیت تفریحی شرکت کنند و همین باعث میشود آن مشکل دیرتر نمود پیدا کند. مشکل لاینحل نیست اما میتوان از انجام همزمان چند کار فایده برد.
گفتگوی خوب میتواند موقع شرکت در فعالیتهای دیگر هم اتفاق بیفتد. موقع راه رفتن، کار کردن در خانه، تماشای تلویزیون، جلسات خانوادگی یا وقتی کنار هم در ماشین نشسته اید با هم حرف بزنید.
گفتگوی خوب در ازدواح یک ارتباط دوجانبه است.
درست مثل حرف زدن توام با احترام در یک گفتگوی خوب، گوش دادن توام با احترام هم ضروری است. ارتباط بد زمانی شروع میشود که یک زوج عنان گفتگو را در دست میگیرد اما شنونده هم میتواند موجب بد شدن گفتگو شود. فقدان ارتباط بصری، اشارات منفی صورت و زبان بدن ضعیف هم میتواند موجب شود ارتباط خوب صورت نگیرد.
به زوجی که در فرودگاه یا فروشگاه با هم حرف میزنند خوب نگاه کنید. آیا یکی از آنها بر گفتگو تسلط دارد؟ آیا وقتی همسرش سعی میکند چند کلامی برای دفاع از خود یا ابراز نظراتش بگوید، صحبتش را قطع میکند؟ آیا فرد مسلط بر گفتگو حاضر به شنیدن حرف های طرف مقابل خود نیست؟ اگر اینطور است، این گفتگو یک رابطه متقابل نیست و جزء بدترین گفتگوهاست.
گفتگوی خوب در ازدواج بینش بیشتری طلب میکند.
مهم نیست که یک حرف چقدر خوب بیان شود، بیشتر شنونده ها نمیتوانند مفهوم و منظور واقعی و کامل گوینده را دریافت کنند. تنها راه غلبه بر سوء تفاهمات در گفتگوها این است که سوال بپرسید. اما برای داشتن یک گفتگوی خوب این سوالات باید در کمال احترام و محتاطانه پرسیده شود.
پاسخهایی مثل، “این احمقانهترین چیزی است که تا بحال شنیدهام، منظورت این نیست که…؟” به دنبال منظور واقعی گوینده است اما درکمال بی ادبی این کار را میکند. از طرف دیگر، یک عبارت مقدمه قبل از سوال مثل، “ببخشید که نتوانستم متوجه منظورت شوم، میشه کمی بیشتر درمورد منظورت توضیح دهی”، با ادب و احترام کامل به دنبال منظور گوینده است.
گفتگوی خوب در ازدواح صادقانه است.
هر زوجی که میفهمد همسرش درمورد چیزی به او دروغ گفته است، از آن به بعد هر وقت مشکلی پیش میآید نمیداند که همسرش با او صادق است یا نه. متاسفانه دروغگویی اثرات طولانی مدتی در رابطه دارد. صداقت فقط به معنای پرهیز از دروغ نیست. صداقت به این معنا است که از پنهان کردن چیزی که همسرمان حق دانستنش را دارد خودداری کنیم. چرا اینکار را میکنیم؟ معمولاً یا از قضاوت او واهمه داریم و یا میترسیم که احساسات او را جریحهدار کنیم.
در یک گفتگوی خوب در ازدواج جای پنهانکاری و تغییر واقعیات از همدیگر نیست. البته صداقت در گفتگو لزوماً به معنای خشونت نیست. صداقت باید توام با احترام باشد.
تعداد صفحات : 321