ثانیه ای لبخند!(1) 00 زن فارس بازدید : 275 پنجشنبه 06 مهر 1391 نظرات (0) داشتم تو اتوبان ميرفتم ديدم يه بچه اي رو موتور خوابش برده بود و داشت مي افتادباباش هم اصلا حواسش نبودرفتم کنارش هر چقدر بوق ميزدم نمي فهميدآخرش رفتم جلوش و سرعتمو کم کردم تا ايستادبهش گفتم : پس چرا حواست به بچه ات نيس ؟؟؟ ي دفعه دو دستي زد تو سرشو گفت : اصغر پس ننه ت کوووووووو؟؟ ادامه مطلب ...