قهوه تلخ:
فرض کنید چند زن و مرد در اتاقی نشته اند و
ناگهان سریال قهوه تلخ شروع به پخش می شود. مردها فورا هیجان زده شده و
شروع به خنده و همهمه میکنند، و حتی ممکن است ادای جهانگیر شاه دو لو را
نیز درآورند. زنان چشمانشان را برگردانده و با گله و شکایت منتظر تمام شدنش
میشوند.
دست خط:
مردها زیاد به
دکوراسیون دست خطشان اهمیت نمیدهند. آنها از روش "خرچنگ غورباقه” استفاده
میکنند. زنان از قلم های خوشبو و رنگارنگ استفاده کرده و به "ی” ها و "ن”
ها قوس زیبایی میدهند. خواندن متنی که توسط یک زن نوشته شده، رنجی شاهانه
است. حتی وقتی می خواهد ترکتان کند، در انتهای یادداشت یک شکلک در انتها آن
میکشد.
حمام:
یک مرد حداکثر ۶ قلم جنس
در حمام خود دارد – مسواک، خمیر دندان، خمیر اصلاح، خود تراش، یک قالب
صابون و یک حوله. در حمام متعلق به یک زن معمولی بطور متوسط ۴۳۷ قلم جنس
وجود دارد. یک مرد قادر نخواهد بود اغلب این اقلام را شناسایی کند.
خواروبار:
یک
زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به
فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب
زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر
برسر می خرد.
بیرون رفتن:
وقتی مردی
میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی برای بیرون رفتن حاضر است. وقتی
زنی میگوید که برای بیرون رفتن حاضر است، یعنی ۴ ساعت بعد وقتی آرایشش تمام
شد، آماده خواهد بود.
گربه:
زنان عاشق گربه هستند. مردان میگویند گربه ها را دوست دارند، اما در نبود زنان با لگد آنها را به بیرون پرتاب میکنند.
آینه:
مردها
خودبین و مغرور هستند، آنها خودشان را در آینه چک میکنند. زنان بامزه اند،
آنها تصویر خود را در هر سطح صیقلی بازدید میکنند — آینه، قاشق، پنجره های
فروشگاه، برشته کننده ها، سر طاس آقای زلفیان…
تلفن:
مردان
تلفن را به عنوان یک وسیله ارتباطی برای ارسال پیامهای کوتاه و ضروری به
دیگران در نظر میگیرند. یک زن و دوستش می توانند به مدت دو هفته با هم
باشند و بعد از جدا شدن و رسیدن به خانه، تلفن را برداشته و به مدت سه ساعت
دیگر با هم شروع به صحبت کنند.
آدرس یابی:
وقتی
یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه
توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به
نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو
ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه
بهتر پیدا کردم،” و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی
رو میشناسم.”
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته ۲۵ قرن پیش از دنیا رفته است.
فرزند:
یک
زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال،
دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و
رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم
در خانه زندگی میکنند.
لباس شیک پوشیدن:
یک
زن برای رفتن به خرید، آب دادن به گلهای باغچه، بیرون گذاشتن سطل زباله و
گرفتن بسته پستی لباس شیک می پوشد. یک مرد فقط هنگام رفتن به عروسی و یا
مراسم ترحیم لباس رسمی برتن میکند.
شستن لباسها:
زنان
هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در
کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه
لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از
لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.
عروسی:
هنگام یاد کردن از عروسی ها، زنان در مورد "مراسم جشن” صحبت میکنند، مردان درباره "میهمانی های دوران مجردی.”