loading...
مجله خبری زن فارس
زن فارس بازدید : 137 دوشنبه 02 اسفند 1395 نظرات (0)

      

 

البته به غير از استاندارد صدا، استانداردهاي ديگري را هم بايد در نظر گرفت.

دقيقا. به غير از داشتن صداي خوب و تكنيك مناسب، اخلاق كاري و حرف‌هاي درست هم بسيار مهم است. همين كه مي‌بينم آهنگساز بزرگي از من براي بار دوم دعوت به عمل مي‌آورد، نشان‌دهنده آن است كه هم تجربه كاري خوبي داشتيم هم ايشان رضايت از خوانندگي و اخلاقم داشته‌اند. مثلا در پروژه «خسروشيرين» كه به تازگي شروع شده و در حال انجام است دعوت استاد حميد متبسم برايم بسيار بزرگ و شيرين است و به اندازه ساعت‌ها تشويق و حمايت ارزش دارد.

پروژه خسروشيرين چيست؟

پروژه خسروشيرين همان طور كه از نامش مشخص است از منظومه نظامي است و از عاشقانه‌هاي آن. اشعار با انتخاب خود استاد متبسم در حال آهنگسازي است و ما هم در حال تمرين هستيم. يك گروه شش نفره باعنوان «تاروپود.» فضايي كاملا متفاوت و تجربه‌اي كاملا تازه.

در آلبوم «يك دريچه» كه روي اشعار فروغ فرخزاد ساخته شد نسبت به كارهاي قبلي‌ام، تجربه متفاوتي داشتم. چه از نظر گردش ريتميك و ملوديك و ظرافت‌هاي خاص كار، چه از نظر تجربه انجام كار حرفه‌اي با استاد متبسم و ديگر اساتيد گروه دستان. فكر مي‌كردم آن كار پيچيده‌ترين كار بوده

ولي پروژه خسروشيرين يك فضاي كاملا متفاوت‌تر و تجربه خاص ديگري است. مي‌توانم بگويم استاد متبسم در اين مجموعه علاوه بر كارها و آثار گذشته‌شان كه همگي بسيار زيبا و ماندگار است اين‌بار نمايش تازه و متفاوتي از شيوه آهنگسازي و نگرش‌شان به موسيقي را دارند.

يعني در واقع يك شاهكار.

واقعا همين طور است. به نظرم كلمه شاهكار برازنده است. بايد بشنويد كه چه اتفاقي در روند خلق موسيقيايي و آهنگسازي اين پروژه مي‌افتد.

اين كار اجرا شد يا به صورت آلبوم خواهد بود؟

بله، در اروپا اجرا شد. ضبط موسيقي آن انجام شده و من هم در حال آماده‌شدن براي خواندن اين مجموعه هستم.

ما شاهد اجراي قطعه «تو را‌ اي كهن بوم و بر دوست دارم» از شما بوديم. دليل انتخاب و اجراي اين قطعه چه بود؟

از زماني كه شروع كردم به فعاليت، خيلي ايده‌ها و آرزوها داشتم و دارم. يكي از چيزهايي كه خيلي دلم مي‌خواست و همچنان دوست دارم اتفاق بيفتد خواندن آثاري است كه مربوط به ايران مي‌شود. به هر صورت آن عِرقي كه نسبت به وطن دارم متفاوت است. به خاطر همين خيلي دنبال اين موضوع بودم كه كاري مربوط به ايران بخوانم. اين اجرا قطعه‌اي از آلبومي است كه با اكسترناسيونال اوكراين ضبط شده؛ به آهنگسازي آقاي بهزاد عبدي.

وقتي اين قطعه را براي نخستين بار شنيدم به دليل اينكه كار وطني بود و هم به دليل احترام و اعتقاد شخصي‌ام نسبت به شهدا وقتي بيت «شهيدان جانباز و فرزانه‌ات را/ كه بودند فخر بشر دوست دارم» را شنيدم، حس كردم اين كار متعلق به من است و خيلي خوشحالم كه اين اثر را اجرا كردم. كم پيش مي‌آيد از كارهايي كه خوانده‌ام ايراد نگيرم؛ اما اين كار را هر بار مي‌شنوم واقعا دوستش دارم.

نظر شما درباره جداكردن موضع بانوان و آقايان در موسيقي چيست؟

چيزي كه اين روزها زياد ديده شده جداكردن موضع خانم‌ها و آقايان است. با اين جدايي موافق نيستم كه خانم‌ها و آقايان را مقابل هم و در دو گروه مختلف قرار دهيم. اعتقاد شخصي‌ام اين است كه اگر مردها نباشند خانم‌ها از انجام يكسري كارها ناتوان خواهند بود و نياز به حمايت مردها دارند. مردها هم همين طور در زمينه‌هايي اگر خانم‌ها نباشند و حمايت‌شان نباشد قادر به ادامه مسير نخواهند بود. بنابراين همه ما به هم وابسته و مكمل هم هستيم.

در حقيقت خانم‌ها و مردها با هم بستر اين جامعه را تشكيل مي‌دهند و با هم مي‌توانند در عرصه‌هاي مختلف حضور داشته و فعاليت كنند.اما اگر در حال حاضر روي صحبتم با خانم‌هاست و بيشتر از آنها اسم مي‌برم به اين دليل است كه دشواري‌ها و سختي‌هايي كه در اين فضا وجود دارد در محيط موسيقي آقايان خيلي كمتر است. البته اين را هم بگويم خانم‌ها در حوزه‌هاي مختلف به خصوص موسيقي متاسفانه آن طور كه شايسته آنهاست مورد حمايت آقايان نيستند.

با توجه به اينكه به تازگي وارد دهه سوم زندگي‌تان شده‌ايد؛ فعاليت‌هاي هنري‌تان تا به امروز را چگونه جمع‌بندي مي‌كنيد؟

مي‌خواهم نگاهي اجمالي به اين دهه از زندگي‌ام داشته باشم. آنچه در روند پيشرفت هنري‌ام بسيار حايز اهميت است حمايت خانواده‌ام است كه بسيار از آنها سپاسگزارم. همچنين سه اتفاق مهم در اين دهه از زندگي‌ام رخ داد. يك: ديدار با استاد شجريان و پذيرفته شدن در كارگاه ايشان و دوم: آشنايي با اساتيد گروه دستان و تجربه كار حرفه‌اي با آنها و سوم: حضور استاد شجريان براي ديدن و شنيدن يكي از كنسرت‌هايم با گروه دستان.

وقتي به صورت كلي نگاه مي‌كنم اين سه اتفاق شيرين، مانند قله‌اي برايم مي‌درخشد و احساس مي‌كنم در هر زمان انرژي‌اي فوق‌العاده براي ادامه اين مسير، با تمام مشكلات به من مي‌دهد.در كل خوشحالم كه در اين دوره بودم و اين فضا را تجربه كردم و با هنرمندان و موزيسين‌هاي مختلف و معلم دلسوزم كه بسيار همراه هستند و همچنين با هنردوستان

بسيار آشنا شدم. با اينكه قبل از وارد شدن به دنياي موسيقي بسيار سفر مي‌كردم، اما به واسطه موسيقي و اجراي كنسرت‌ها سفرهاي بيشتري رفتم و نزديك به ٥٠ اجراي كنسرت در نقاط مختلف دنيا داشتم كه برايم بسيار لذتبخش است و فكر مي‌كنم با توجه به مدت زمان كوتاهي كه فعاليت حرفه‌اي‌ام را آغاز كردم توانسته‌ام تاثيري هرچند كوچك در شناساندن موسيقي ايران در بيرون مرزهاي ايران داشته باشم.

بسياري از مخاطبان ما همواره غيرايراني بودند. بخش شيرين‌تر حضور جوان‌ترها بود كه مرا مورد لطف خود قرار مي‌دادند. در كنار آن كودكاني كه صدايم را گوش مي‌دهند و مي‌خوانند و برايم ارسال مي‌كنند و پدر و مادرهاي‌شان پيغام مي‌دادند كه كودك ما با صداي شما زندگي مي‌كند. اينها برايم خيلي باارزش است. آلبوم «دريادل» نخستين تجربه‌ام بود.

آلبوم «يك‌دريچه» دومين و آلبوم «درآغوش ماه» سومين آنها و آلبوم چهارمي كه كم و بيش مشغول آن هستم آلبومي كه همان قطعه «تو را ‌اي كهن‌بوم و بر دوست دارم» جزو آن است و پروژه ديگري كه «تاروپود» نام دارد.در حال حاضر وقتي به گذشته نگاه مي‌كنم احساس مي‌كنم همه پستي و بلندي‌هاي مسير پيش‌رويم لازم بوده كه اتفاق بيفتد

و خوشحالم كه جاهايي خيلي عميق غمگين شدم و درد كشيدم. چون همين اتفاقات بيشتر مرا ساخت. مهم اين است كه از روز اول به راهي كه رفتم ايمان داشتم.

گفتگو با مهدیه محمدخانی خواننده سنتی ایران

اين اجراهاي خارجي كه گفتيد بودجه‌اش از كجا تامين مي‌شود؟

بيرون از ايران هميشه برنامه‌گذاراني هستند و همچنين ايراني‌هايي كه واقعا عاشق موسيقي ايراني هستند. خيلي از آنها با آهنگسازهايي كار كردند كه بعدها من همراه‌شان شدم و خيلي‌ها هم مرا مي‌شناختند و به گروه پيشنهاد حضورم را مي‌دادند.

گفتيد مخاطبان خارجي هم داريد؟

بله. يك كنسرت در فيلارموني كلن داشتيم با گروه دستان كه يك‌سوم سالن آلماني بودند و اين براي خودم شخصا اتفاق خوبي بود. اجراي ديگري هم در نيويورك داشتيم كه آنجا هم نصف سالن خارجي بودند. در بلژيك هم همين طور و… مخاطبان خارجي نكاتي را گوشزد مي‌كنند كه خودم شخصا شوكه مي‌شوم.

شايد به خاطر اينكه موسيقي ايراني را نسبت به شنوندگان ايراني از جايگاه متفاوت‌تري نگاه مي‌كنند و مي‌شنوند و عكس‌العمل‌شان آنقدر پرشور و حال است كه انگار تمام شعر را متوجه مي‌شوند. خيلي خوشحالم كه جوان‌هاي ايراني هم با همين ذوق و شوق براي شنيدن كنسرت‌هاي اصيل ايراني شركت مي‌كنند.

براي نسل‌هاي گذشته ما شنيدن موسيقي اصيل، روال بوده ولي اينكه جوان‌هاي اين دوره به موسيقي اصيل، ذوق و شوق نشان مي‌دهند خيلي مرا خوشحال مي‌كند و عكس‌العمل‌هاي مثبت و خوبي از آنها گرفتم.

از كنسرت‌ها و آن حال و هوا گفتيد ياد لباس‌هاي خاص‌تان در كنسرت‌ها افتادم سوالي كه به ذهنم مي‌رسد اين است طرح لباس‌هاي‌تان با چه چيزي هماهنگ مي‌شود؟

سوال بسيار خوبي بود. طرح و ايده‌ها بين من و طراحان با همفكري اجرا مي‌شود. به طور كلي دليل اينكه بحث لباس را بيشتر در نظر مي‌گيرم اين است كه به عنوان يك زن ايراني وقتي به صحنه مي‌روم، بايد در يك قالب كلي فرهنگ ايراني به بهترين شكل نشان داده شود. هم از طريق لباس و هم براساس موسيقي‌اي كه ارايه مي‌كنيم و هم انتخاب قطعاتي كه اجرا مي‌شود.

تلاش مي‌كنم لباس‌هايي كه انتخاب مي‌كنم با حال و هواي شعر هم مرتبط باشد. مثلا در كنسرت‌هاي «يك‌دريچه» طراحي لباس مشكي با طرح‌هايي طلايي بود. براساس اشعار فروغ فرخزاد رنگ مشكي را انتخاب كردم. چون شعرهاي فروغ معمولا در دل تاريكي سروده شده است و فضاي تاريكي دارد و آن رنگ طلايي هم به خاطر ناب‌گونه

و زرگونه بودن مظهر وجودي زن بوده است كه اين دو را كنار هم آورديم. همچنين در پروژه خسروشيرين هم المان‌هاي دوره ساساني بايد در لباس‌ها استفاده شود و… .در بسياري از گروه‌هاي موسيقي ايراني به مقوله لباس توجه خاصي نمي‌شود. در حالي كه در ايران از قديم بحث طراحي لباس هميشه موضوع برجسته‌اي بوده

و تا جايي كه تحقيق كردم ايراني‌ها هميشه در لباس‌هاي‌شان از رنگ‌ها بسيار استفاده مي‌كردند و بسيار انرژي‌بخش و شادي‌بخش بوده و حيف بود كه در كنسرت‌ها به آن نپردازم. البته در چند سال اخير گروه‌هاي بانوان ديگر هم بيشتر به طرح لباس توجه كرده‌اند و تغييراتي در لباس‌هاي اعضاي گروه دادند كه اين هم باعث خوشحالي است.

سخن آخر؟… كه من اين‌بار آن را به ناگفته‌ها تغيير مي‌دهم. ناگفته‌هاي مهديه محمدخاني چيست؟

ناگفته‌هايي وجود دارد كه ذهن و قلب مرا درگير كرده و غمگينم مي‌كند. آن هم در مورد دغدغه و ناراحتي بانواني است كه به خاطر برخي سختگيري‌ها از جانب برادر يا پدر يا فرزند يا همسر نمي‌توانند در كلاس‌هاي آواز و ساز شركت كنند. با اينكه استعداد فوق‌العاده‌اي دارند. متاسفانه موضوعات اينچنيني ناراحت‌كننده است.

چه دليلي وجود دارد كه باعث شود يك خانم در محيطي كاملا تعريف شده به فراگيري آواز اصيل ايراني كه اصالت هنري و فرهنگي ما را مي‌سازد حضور نداشته و آموزش نبيند؟ اينجا فرصت را غنيمت مي‌شمارم، خواهش و درخواست قلبي‌ام را مي‌گويم: بانوان و عزيزان‌تان را حمايت كنيد و كمي بيشتر و با نگاه مثبت‌تر به اين موضوع بينديشيد.

اينكه جلوي علاقه كسي را بگيريم باعث صدمات روحي جدي‌اي است و احترام به نظرات يكديگر و همدل بودن هميشه نتيجه مثبتي داشته است. آرامش را در وجود آن زن‌ها و مرداني مي‌بينم كه شرايط را هم به خوبي درك مي‌كنند و در كمال احترام و همراهي به يكديگر اجازه پرواز مي‌دهند.

 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9784
  • کل نظرات : 373
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 51
  • آی پی دیروز : 115
  • بازدید امروز : 1,502
  • باردید دیروز : 1,142
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,502
  • بازدید ماه : 5,766
  • بازدید سال : 40,620
  • بازدید کلی : 15,345,967