کارآگاهان
جنایی پلیس آگاهی استان فارس روز 24 آبان سال 89 وقتی از کشف جنازهای در
جادهای بین شهری مطلع شدند به آنجا رفتند و جنازه زنی میانسال را مشاهده
کردند که آثار شلیک سه گلوله بر پیکرش مشهود بود. علاوه بر این کبودیهایی
که روی سر و صورت این زن دیده میشد گواهی میداد او با استفاده از جسمی
سخت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است.
نشانههای
موجود در صحنه جرم گویای آن بود که قتل در همین محل اتفاق افتاده است.
بنابراین برای پلیس تردیدی باقی نماند که مقتول، عامل یا عاملان جنایت را
از پیش میشناخت و به همین سبب حاضر شد همراه آنان از شهر خارج شود.
شلیک
سه گلوله پیاپی و ضرب و جرح مقتول این پیام را داشت که قاتل یا قاتلان
نسبت به زن میانسال به شدت کینه داشتند و درصدد انتقام گرفتن از او بودند.
بعد از انتقال پیکر قربانی به پزشکی قانونی و مشخص شدن هویت او به نام
افسانه، ماموران به تحقیق درباره زندگی خصوصی این زن پرداختند و فهمیدند او
با شوهرش به شدت اختلاف داشت به همین دلیل مرد میانسال را که مهدی نام
دارد بازداشت کردند اما او اتهام قتل را انکار کرد و مدرکی نیز علیه وی به
دست نیامد به همین سبب بازپرس جنایی دستور آزادی او را صادر کرد.
کارآگاهان
پس از آن تحقیقات خود را پی گرفتند و به سرنخهایی دست یافتند که بر دست
داشتن مهدی در جنایت دلالت داشت. یکی از این سرنخها گفتههای همکاران مهدی
بود که توضیح دادند این مرد روز حادثه همراه همسرش محل کار خود را ترک
کرد. مهدی بعد از چند روز بار دیگر بازداشت شد و این دفعه وقتی تحت
بازجوییهای تخصصی قرار گرفت به همسرکشی اقرار کرد.
او
گفت: «از مدتی قبل با افسانه به مشکل برخورده بودم برای همین روز حادثه
وقتی به محل کارم آمد او را سوار خودرو کردم و وقتی به محلی خلوت رسیدیم،
وی را کشتم.»
متهم سپس صحنه قتل را نیز بازسازی
کرد و گفت علاوه بر شلیک سه گلوله به همسرش با استفاده از یک چماق او را به
باد کتک نیز گرفته است. پرونده سرانجام با اتمام تحقیقات مقدماتی روی میز
قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت. در این جلسه اولیای دم
مقتول اعلام کردند خواستار قصاص متهم هستند.
مهدی
وقتی در جایگاه قرار گرفت بار دیگر به قتل اقرار کرد و درباره انگیزهاش
گفت: «مدتی بود افسانه به من شک پیدا کرده بود و خیال میکرد با زنی دیگر
در ارتباط هستم. نمیدانم او چطور به این نتیجه رسیده بود اما من هیچ کار
خلافی انجام نداده بودم و ارتباط غیرمتعارفی نیز نداشتم.
افسانه
روز حادثه بدون اطلاع قبلی و برای سرکشی به محل کار من آمد. از این رفتار
او به شدت ناراحت شدم و از او خواستم سریع آنجا را ترک کند البته خودم نیز
همراهش رفتم.» متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: «سوار بر ماشین به
جادهای خارج از شهر رفتم. در بین راه مرتب با هم جر و بحث میکردیم و از
شدت خشم کنترل خودم را از دست داده بودم. وقتی به محل مناسبی رسیدیم، توقف
کردم و از او خواستم از خودرو پیاده شود، افسانه نیز این کار را انجام داد.
بعد
با سلاح کمری که همیشه همراه خودم داشتم او را هدف قرار دادم و سه تیر
شلیک کردم. همسرم غرق در خون شد و روی زمین افتاد بعد چماقی را از زیر
صندلی راننده برداشتم و با آن پشت سرهم به سر و صورت افسانه ضربه زدم و به
سرعت فرار کردم.»
هیات قضات بعد از اتمام
دفاعیات متهم وارد شور شدند و مهدی را گناهکار شناخته و به قصاص محکوم
کردند. این پرونده بعد از اتمام مهلت قانونی تجدیدنظرخواهی به دیوانعالی
کشور فرستاده میشود تا بار دیگر مورد رسیدگی قرار بگیرد.
شرق