loading...
مجله خبری زن فارس
زن فارس بازدید : 314 چهارشنبه 05 مهر 1391 نظرات (0)

زنی که مردان پولدار را شکار می‌کرد و با همدستی همسر و پسرش اموال آنها را سرقت می‌کرد در بازجویی‌های تخصصی پلیس راز قتل مردی پرادوسوار را فاش کرد.


 یکی از ساکنان خیابان ترکمنستان روز 27 شهریور وقتی متوجه شد از وانتی که کنار خیابان پارک شده است بوی تعفن متصاعد می‌شود قسمت بار وانت را نگاه کرد و جسمی پتوپیچ‌شده را دید.

 وقتی او پتو را کنار زد جنازه مردی جوان نمایان شد. او بلافاصله موضوع را به پلیس اطلاع داد و ساعتی بعد تیمی از کارآگاهان جنایی و متخصصان بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند. بررسی‌های اولیه فاش کرد حدود 48 ساعت از مرگ این مرد می‌گذرد. 

وجود آثار خراش روی گردن مرد ناشناس و همچنین نحوه رها شدن جسد جای تردیدی باقی نمی‌گذاشت که این مرد قربانی جنایت شده است. مردی که جسد را پیدا کرده بود، گفت: «این وانت از یک روز قبل همین‌جا پارک شده بود تا اینکه من امروز به موضوع مشکوک شدم و جسد را پیدا کردم.»

جسد درحالی به پزشکی قانونی انتقال یافت که کارآگاهان فهمیده بودند وانت موردنظر مسروقه است و در واقع ردی از قاتل یا قاتلان وجود ندارد. هنگامی که افسران جنایی تلاش‌هایشان را برای شناسایی مقتول آغاز کردند پی بردند دو روز قبل زنی جوان مفقود شدن شوهر 30ساله‌اش به نام سیاوش را به پلیس اطلاع داده بود.

 طبق گفته این زن سیاوش که مردی ثروتمند بود روز حادثه سوار بر خودرو پرادو شخصی‌اش خانه را ترک کرده و بعد از آن ناپدید شده و گوشی تلفن همراه وی نیز خاموش بود. به دلیل شباهت سیاوش با مقتول، زن جوان به پزشکی قانونی فراخوانده شد و بعد از رویت جسد هویت او را تایید کرد اما گفت نمی‌داند شوهرش به چه دلیل و با چه انگیزه‌ای کشته شده است. 

کارآگاهان که گام اول تحقیقات را با موفقیت برداشته بودند در ادامه سعی کردند ردی از پرادوی مسروقه به دست بیاورند. تفحص‌ها در این زمینه همچنان ادامه داشت تا اینکه خبر رسید مردی مظنون به قتل توسط ماموران گشت کلانتری تهرانپارس بازداشت شده است. این جوان با رفتاری مشکوک در حال برداشت پول از دستگاه خودپرداز بود که ماموران به وی ظنین شدند و بعد از بررسی‌های ابتدایی فهمیدند کارت عابربانک مسروقه است. 

وقتی فاش شد این کارت به سیاوش تعلق دارد مظنون در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. او که ابتدا سعی می‌کرد از پاسخ دادن به سوالات طفره برود فقط به گفتن این جمله بسنده کرد که کارت را از یکی از دوستانش گرفته تا موجودی آن را به حساب دیگری منتقل کند.

 این فرد بعد از چند جلسه بازجویی بالاخره گفت: «کارت را ناپدری‌ام به من داده بود.»ماموران بعد از آنکه هویت مرد موردنظر را به دست آوردند، فهمیدند او که سعید نام دارد همراه همسرش ملیحه از مردان ثروتمند سرقت می‌کنند به همین سبب این زوج در عملیاتی غافلگیرکننده بازداشت شدند و بعد از مدتی انکار بالاخره ماجرای قتل را فاش کردند. ملیحه در اعترافاتش گفت: «من به همراه شوهر و پسرم و مردی دیگر مردان ثروتمند را شناسایی می‌کردیم و با مسموم کردن آنها اموال‌شان را می‌دزدیدیم.

 سیاوش هم یکی از طعمه‌های ما بود که در خانه‌مان به قتل رسید.»سعید نیز به کارآگاهان گفت: «شگرد ما برای اخاذی به این شکل بود که خودروهای مدل بالایی را که مردان تنها سوار بر آن بودند شناسایی و تعقیب می‌کردیم. وقتی راننده اتومبیلش را پارک می‌کرد شماره تلفن همسرم را روی یک برگ کاغذ می‌نوشتیم و آن را زیر برف‌پاک‌کن ماشین می‌گذاشتیم و از راننده می‌خواستیم با این شماره تماس بگیرد.

 بعد از آن ملیحه در جریان گفت‌وگوی تلفنی طعمه‌هایمان را وسوسه می‌کرد و با او در پارک یا مکانی خلوت قرار می‌گذاشت و در این قرار به او خوراکی مسموم می‌خوراند. در همان هنگام که ملیحه در حال پیش بردن نقشه‌مان بود من و دیگر اعضای باند چرخ‌های ماشین سوژه‌مان را پنچر می‌کردیم.»

این مرد ادامه داد: «طعمه‌مان بعد از چند دقیقه بدحال می‌شد و به خیابان برمی‌گشت تا سوار ماشینش شود اما وقتی می‌دید خودرو پنچر است سعی می‌کرد هرچه زودتر آن را پنچرگیری کند ولی حین این کار از حال می‌رفت و در همان لحظه ما به سرعت او را داخل خودرواش می‌انداختیم و به خانه‌مان در جنوب تهران می‌بردیم و تمام اموالش را می‌دزدیدیم بعد هم وقتی او به هوش می‌آمد وی را کنار خیابان رها می‌کردیم.»

متهم به سرقت از پنج مرد به این شیوه اقرار کرد و گفت خودروهای مسروقه را در شرق کشور به قاچاقچیان فروخته است. او همچنین توضیح داد: «سیاوش آخرین طعمه‌مان بود. بعد از اینکه او را به خانه‌مان رساندیم من برای انجام کاری از منزل بیرون رفتم. سیاوش زودتر از معمول به هوش آمد. 

ملیحه به من تلفن زد و این موضوع را اطلاع داد و من هم توصیه کردم دوباره بی‌هوشش کند سیاوش چند بار بی‌هوش شد تا اینکه جانش را از دست داد. وقتی من به خانه برگشتم جسد را پتوپیچ و در وانتی مسروقه در خیابان رها کردم.» بنا بر این گزارش تحقیقات از این زوج همچنان ادامه دارد. 

شرق
زن فارس بازدید : 385 چهارشنبه 25 مرداد 1391 نظرات (0)
مرد ثروتمند پس از شناسایی دختران و پسران بدون گواهینامه که عاشق رانندگی با خودروهای مدل بالا بودند، نقشه اخاذی خود را عملی می‌کرد.
 طعمه‌های این مرد وقتی متوجه می‌شدند که به‌خاطر نشستن پشت فرمان این خودروها چه کلاهی سرشان رفته است، مجبور می‌شدند با سرقت رضایت مرد ثروتمند را جلب کنند.اوایل مرداد‌ماه زنی به همراه پسر نوجوانش به شعبه سوم دادیاری دادسرای شمیرانات رفت و به طرح شکایت از یک مرد شیاد پرداخت.

وی به دادیار عبدی گفت: مدتی بود که متوجه تغییر رفتار پسر 16ساله‌ام شده بودم. فکر می‌کردم نگران درس‌هایش است اما هیچ مشکلی در این خصوص نداشت. تا اینکه چند روز پیش پای درددل‌هایش نشستم. پسرم به من گفت که از طریق یکی از دوستانش با مردی به نام سهیل آشنا شده و بدون داشتن گواهینامه یک خودروی پورشه از او اجاره کرده و در ازای ضمانت، مقدار زیادی سفته در اختیارش قرار داده است. بعد از سه روز که او ماشین را به سهیل برگردانده، وی شروع به تهدید پسرم کرده و گفته که اگر سه میلیون تومان به‌عنوان هزینه اجاره ماشین پرداخت نکند، سفته‌ها را به اجرا می‌گذارد. پسرم هم برای تهیه این مبلغ مجبور شده دست به سرقت بزند.

تفریح پر خرج

پس از اظهارات این زن ، پسر 16ساله او تحت بازجویی قرار گرفت. او در تشریح ماجرا به دادیار عبدی گفت: چند‌ماه پیش در خیابان با دختری آشنا شدم. وضع مالی خانواده‌اش خیلی خوب بود و من برای اینکه نشان بدهم که هیچ کمبودی در زندگی ندارم تصمیم گرفتم برای گردش و تفریح با وی، یک خودروی گران‌قیمت اجاره کنم. چون گواهینامه نداشتم، ماجرا را به یکی از دوستانم گفتم و او مردی به اسم سهیل را به من معرفی کرد.

سهیل مرد ثروتمندی بود که یک پارکینگ بزرگ داشت و تعدادی ماشین گران‌قیمت در آنجا نگهداری می‌کرد. وقتی شنیدم که سهیل ماشین‌هایش را به دختر و پسرهای نوجوان که گواهینامه ندارند اجاره می‌دهد، تصمیم گرفتم از او کمک بگیرم. من عاشق خودروی پورشه هستم و تصمیم گرفتم یکی از این خودروها را کرایه کنم. وقتی نزد سهیل رفتم، او گفت که چون قیمت خودرو گران است، به‌عنوان ضمانت باید سفته در اختیارش قرار دهم. من هم از همه‌جا بی‌خبر سفته خریدم و تحویل سهیل دادم.

برای سه‌روز پورشه را اجاره کردم و با دختر مورد علاقه‌ام به گردش و تفریح رفتیم. شب‌ها هم ماشین را در پارکینگ می‌گذاشتم تا خانواده‌ام متوجه نشوند. روز سوم که ماشین را تحویل سهیل دادم 300هزار تومان پول در اختیارش قرار دادم اما او مدعی شد که کرایه این ماشین روزی یک میلیون تومان بوده نه 100 هزار تومان! او مرا تهدید کرد چنانچه این پول را پرداخت نکنم سفته‌ها را به اجرا می‌گذارد و آبروی مرا می‌برد. از طرفی چون گواهینامه نداشتم می‌دانستم که اگر از من شکایت کند باید زندانی شوم. برای همین از او مهلت خواستم تا این پول را تهیه کنم.

نقشه سرقت

پسر نوجوان ادامه داد: به سراغ دوستانم رفتم اما هیچ کدام حاضر نشدند به من پول قرض بدهند. خیلی اوضاع بدی داشتم. از طرفی سهیل هم مرتب تهدیدم می‌کرد که هر چه زودتر باید پولش را آماده کنم، به‌همین‌خاطر نقشه سرقت کشیدم. روز حادثه زمانی که همراه خانواده‌ام به خانه یکی از بستگانم رفته بودیم در فرصتی مناسب به اتاق خواب آنها رفتم و دست به سرقت پول و سکه‌هایشان زدم و آنها را تحویل سهیل دادم. درحالی‌که فکر می‌کردم همه‌‌چیز تمام شده، چند روز بعد متوجه شدم که بستگانم به طرح شکایت پرداخته‌اند و در جست‌و‌جوی سارق هستند. خیلی ترسیدم و به‌خاطر عذاب وجدانی که به جانم افتاده بود همه ماجرا را برای مادرم تعریف کردم و او گفت که باید از سهیل شکایت کنیم.

هدف: نوجوان‌ها

با اعلام این شکایت دادیار عبدی دستور تحقیقات در این زمینه را صادر کرد. درحالی‌که بررسی‌ها ادامه داشت چند دختر و پسر نوجوان با مراجعه به دادسرای شمیرانات به طرح شکایت از سهیل پرداختند. یکی از دختران نوجوان که عاشق رانندگی با خودروی بی‌ام‌دبلیو است، در جریان تحقیقات به دادیار عبدی گفت: از بچگی عاشق خودروی بی‌ام‌دبلیو بودم.

وقتی بزرگ‌تر شدم آرزویم این بود که روزی آنقدر پولدار شوم که بتوانم این ماشین را بخرم. وی ادامه داد: چند وقت پیش آگهی کرایه خودروهای مدل بالا را دیدم و با شماره‌ای که در آگهی درج شده بود تماس گرفتم. پس از آن برای دیدن خودروها به پارکینگ رفتم و در آنجا با مردی به اسم سهیل آشنا شدم.

یک خودروی بی‌ام‌دبلیو انتخاب کردم و به تصور اینکه کرایه آن روزی 100هزار تومان است، قرارداد کرایه آن را امضا کردم. سهیل قبل از نوشتن قرارداد از من سفته خواست. من که در یک قدمی رسیدن به آرزویم بودم، قبول کردم و چند میلیون تومان سفته خریدم و در اختیارش قرار دادم.

یک روز با بی‌ام‌دبلیو همه خیابان‌های تهران را گشتم و چون گواهینامه نداشتم ماجرا را از خانواده‌ام پنهان کردم. بعد از آن، وقتی می‌خواستم ماشین را تحویل دهم، سهیل گفت که باید یک‌میلیون تومان به وی بپردازم ، در غیراین صورت سفته‌ها را به اجرا می‌گذارد. من هم از ترس ناچار شدم دست به سرقت طلاهای مادرم بزنم و با فروش آنها پول درخواستی سهیل را تهیه کنم.

بقیه شاکیان پرونده هم اظهارات مشابهی را مطرح می‌کردند. تحقیق از آنها نشان می‌داد که سهیل با فریب دختران و پسران نوجوانی که گواهینامه رانندگی ندارند و عاشق رانندگی با ماشین‌های پورشه، بنز و بی‌ام‌دبلیو هستند، به بهانه اجاره‌دادن این خودروها از آنها سفته می‌گرفته و سپس طعمه‌هایش را تهدید می‌کرده که مبلغ مورد نظرش را فراهم کنند.

با این اطلاعات دستور بازداشت سهیل صادر شد و مأموران وی را دستگیر کردند. او در بازجویی‌های نخست خود را بی‌گناه دانست و گفت: این خودروها بسیار گران‌قیمت هستند و من مجبور بودم از مشتریانم سفته بگیرم، چون اگر با این ماشین تصادف می‌کردند خسارت زیادی به‌خودروها وارد می‌شد. مرد جوان زمانی که با شاکیان روبه‌رو شد و شواهد را علیه خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: نقشه‌ام این بود که با شناسایی دختران و پسرانی که گواهینامه نداشتند سناریوی اخاذی را اجرا کنم، چون می‌دانستم آنها از ترسشان هرچه پول بخواهم در اختیارم قرار می‌دهند.بعد از اعترافات این مرد برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.

 همشهري
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9784
  • کل نظرات : 373
  • افراد آنلاین : 254
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 397
  • آی پی دیروز : 178
  • بازدید امروز : 1,648
  • باردید دیروز : 224
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,872
  • بازدید ماه : 1,872
  • بازدید سال : 53,692
  • بازدید کلی : 15,359,039