حكومت ۳۵ ساله ( از سال ۱۲۳۷ تا ۱۲۷۲ شمسي ) ميررشيدخان به مركزيت قوچان موجب شده بود كه قزاقها و تركمانان از دستاندازي به حوزه خراسان صرفنظر كنند و آرامش در منطقه شمال خراسان حكمفرما باشد. بر اثر قراردادهاي ننگينی كه در حكومت قاجاريه بسته شد، شهرهای زيادی از پيكره منطقه شمال شرق ايران جدا و به روسيه واگذار گرديد.
قرارداد آخال نيز از همان ننگيننامهها بود كه ناصرالدين شاه به مردم ايران تحميل كرد. شهرهای كُردنشين فيروزه و باقر را كه هم اكنون نيز در تركمنستان درخشش خاصي دارند، در كنار قرارداد آخال، میبايستی به روسيه تحويل میشدند.
چندين بار از طرف حكومت مركزي ايران به حكومت محلی مير رشيدخان شجاعالدوله دستور حركت به سوي تركمنستان و تحويل فيروزه داده شده بود. اما رشيدخان هر بار به بهانههاي مختلف زير اين بار نرفته بود و نمي خواست كه قسمتی از سرزمين و مسكن كُردهای شمال خراسان را تجزيه و به بيگانگان بسپارد.
اما بالاخره ناصرالدينشاه فرستاده مخصوص خود (محمد صادق خان امين نظام) را از مركز اعزام داشت و مؤكداً به مير رشيدخان شجاعالدوله دستور داد كه فيروزه را تحويل دهند. چون شهر فيروزه در حوزه حكومت محلی رشيدخان شجاعالدودله قرار داشت اين بار ايشان به ناچار و با چشمانی اشك آلود عازم محل گرديد، و به نزديكان خود گفت كه دعا كنيد اين مأموريت ننگين به انجام نرسد، چون واگذاری بخشی از سرزمينم با دست خودم به ديگران واقعأ يك ننگ تاريخی و بسيار دردناك است.
بهرحال كاروان رشيدخان از شهر قوچان به سوي فاروج راه ميافتد. تا آنجا را با كالسكه رفتند و پس از فاروج، مير رشيدخان هوس اسبسواری میكند و از كالسكه پايين میشود و به اسب سياهرنگی، كه چندی پيش از دربار حكومت مركزی برايش فرستاده بودند، سوار میشود. چون امير رشيدخان با وجود كهولت سن اسب سوار ماهری بوده است، ديگران هم به تبعيت او از كالسكهها پياده میشوند و با اسب بسوی شهر فيروزه حركت میكنند. هنوز مسافتی كوتاه از فاروج دور نشده بودند (نزديك به روستای برزل آباد) كه اسب امير حسينخان و فرستاده شاه كه در يك رديف حركت میكردند، با هم گلاويز میشوند. اسب امير رو به پشت برمیگردد و امير پايش در ركاب گير میکند و در زير اسب میماند. با اينكه دكتر از روسيه میآورند و دكتر ویژه ی خود او هم بوده است، درمان به جایی نمیرسد و روز ديگر در سن هشتاد سالگی به ديار باقی میشتابد (يعني در روز دوم سفرش وفات يافت؛ امروز دو روزه للــو، فردا سه روزه لو ... رشــيد نيومد للــو، دلــم مـــي سوزه لو، ...)..
همراهان و مردم كه آگاه شده بودند، بسيار ناراحت و غمگين میشوند و جنازه را با روپوش سياه در كالسكهای قرار میدهند و اين بار همان اسب سياه حامل جنازه میگردد.
بعد از اين سردار عيوض خان جلالي در ناحيه نوار مرزي شهر فيروزه بر عليه حكومت مركزي و اين قرارداد ننگين قيام كرد.
فوت اميرحسينخان شجاعالدوله (مير رشيدخان) در روز يكشنبه ۳۰ مهرماه ۱۲۷۲ شمسي مي باشد، و جنازه ايشان طي تشريفات خاصي به مشهد منتقل و در بارگاه امام رضا در مقبره خانوادگي زعفرانلو در كنار برادر و نياكانش دفن می شود