loading...
مجله خبری زن فارس
زن فارس بازدید : 155 یکشنبه 23 مهر 1391 نظرات (0)
رییس اداره سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت با اعلام جدیدترین آمار شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور، گفت: اختلالات روانی در زنان بیشتر از مردان است. دکتر عباسعلی ناصحی در آستانه هفته بهداشت روان (هفته آخر مهرماه) در نشستی خبری به پیمایش ملی سلامت روان در جمعیت 15 تا 64 ساله کشور در زمستان 89 و بهار 90 اشاره کرد و گفت: این پیمایش با سه هدف عمده شامل تعیین شیوع و شدت اختلالات روان، تعیین میزان بهره‌مندی از انواع خدمات روان و همچنین برآورد هزینه‌های ناشی از اختلالات روان انجام شد.
 ناصحی افزود: این پیمایش بر روی هفت هزار و 886 نفر از جمعیت 15 تا 64 ساله کشور انجام شد و غربالگری‌ها و نمونه‌گیری‌ها به منظور تعیین شیوع اختلالات روانی با روش‌های بسیار دقیق و در تمام مناطق شهری و روستایی صورت گرفت. 

وی ادامه داد: بر اساس پیمایش انجام شده، شیوع کلی اختلالات روانپزشکی در جمعیت 15 تا 64 ساله کشور، 23.6 درصد اعلام شد که در مقایسه با کشورهای دیگر آمار بالایی نیست و نسبت به بسیاری از کشورهای توسعه یافته کمتر است. همچنین این آمار جدید با آمار پیمایش قبلی که در سال 78 انجام شده بود، تفاوت عمده‌ای ندارد. 

به گزارش ایسنا،رییس اداره سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت ادامه داد: بر این اساس 26.5 درصد زنان و همچنین 20.8 درصد مردان به اختلالات روانپزشکی مبتلا هستند. بر اساس این پیمایش، اختلالات خلقی از شیوع 14.6 درصدی برخوردار است که 17.3 درصد آن مربوط به زنان و 11.9 درصد به مردان مربوط است. 

وی ادامه داد: بر اساس این پیمایش میزان متوسط اختلال افسردگی در کشور 13.6 درصد است که 16.5 درصد آن مربوط به زنان و 10.7 درصد مربوط به مردان بوده است. در مجموع هر چند رشد شیوع اختلالات روانی در کشور چندان بالا نیست، اما همین آمار هم بالاست و لازم است مداخلات لازم صورت گیرد. تمام آمارها حاکی از آن است که اختلالات روان در زنان بیشتر از مردان است که خود بحث مفصلی را می‌طلبد. 

وی بر لزوم افزایش آگاهی و اطلاعات مردم از اختلالات روان تاکید کرد و گفت: یکی از مشکلات در تمام دنیا عدم آگاهی مردم از مسائل مربوط به روان است. همین عدم آگاهی سبب می‌شود که به موقع برای درمان اختلالات روانی مراجعه نکنند. 

وی به بررسی‌های انجام شده در سال 1384 در مورد بار بیماری‌ها در کشور اشاره کرد و گفت: بر اساس تحقیقات انجام شده در سال 1384، بیشترین بار بیماری‌ها در مردان پس از حوادث ترافیکی و سوانح به اختلالات روانی مربوط می‌شد و بار اختلالات روانی در مردان با اختلالات قلبی و عروقی در یک رتبه قرار می‌گرفت. همچنین اختلالات روان در زنان بار اول بیمار‌ی‌ها را به خود اختصاص می‌داد. بر این اساس یکی از هدف‌های عمده در برگزاری هفته سلامت روان، افزایش آگاهی مردم درباره مسائل روان و همچنین حساس‌سازی سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کشور نسبت به این موضوع است. 

ناصحی نقش وزارت بهداشت در ارتباط با بیماری‌ها و سلامت مردم را 25 درصد عنوان کرد و گفت: نقش وزارت بهداشت در کنترل و پیشگیری از اختلالات روان از 25 درصد کمتر است و عوامل اجتماعی نقش بارزی در این زمینه دارند. 

وی با اشاره به زلزله اخیر آذربایجان و سیل چند روز قبل در استان مازندران، افزود: سلامت روان با حوادث و سوانح در ارتباط است. همه تحقیقات حاکی از آن است که احتمال ابتلا به اختلالات روان به دنبال حوادث طبیعی و غیرطبیعی بالاست و در این زمینه آمارهای تا بیش از 90 درصد را عنوان کرده‌اند. 

لزوم راه‌اندازی بیمارستان‌های ویژه برای بیماران روانی مجرم 

رییس اداره سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت تاکید کرد: در بخش روانپزشکی، راه‌اندازی بخش‌ها و یا بیمارستان‌های ویژه بیماران مبتلا به اختلالات روان مجرم لازم است. در حال حاضر بیماران روانپزشکی مجرم در بخش‌های روانپزشکی بستری می‌شوند و مشکلات زیادی را برای دیگر بیماران و همچنین بیمارستان ایجاد می‌کنند. 

برنامه جامع ارتقای سلامت روان کشور تدوین شد 

ناصحی از تدوین برنامه جامع ارتقای سلامت روان کشور در سطح وزارت بهداشت خبر داد و گفت: از آنجا که شیوع اختلالات روانی در کشور همانند کشورهای دیگر نسبتا بالاست، ضرورت تدوین چنین برنامه‌ای احساس می‌شد. هر چند که آمارهای اختلالات روانی در ایران چندان زیاد نیست، اما همین آمار هم نسبتا بالاست و مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند. با توجه به نقش عوامل اجتماعی در سلامت مردم، نیاز بود که برنامه جامعی در این زمینه داشته باشیم تا نقش تمام نهادها و ارگان‌ها مشخص شود. این برنامه در شورای سیاست‌گذاری وزارت بهداشت به تصویب رسیده و به زودی به دانشگاه‌ها ابلاغ خواهد شد. 

وی، ارتقای سواد سلامت مردم، عملیاتی شدن سهم و نقش دستگاه‌ها اعم از دولتی و غیر دولتی در ارتقای سلامت جامعه و غربالگری برخی بیماری‌های روان را از جمله اهداف برنامه جامع ارتقای سلامت روان در کشور عنوان کرد و گفت: امیدواریم این برنامه در آینده نه چندان دور به تصویب شورای عالی سلامت و امنیت غذایی برسد. 

دستورالعمل رفتار با کودک و نوجوان در بخش‌های بهداشتی درمانی تدوین شد 

رییس اداره سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت با اشاره به اهمیت مسائل روانپزشکی در کودکان و نوجوانان، ادامه داد: ایران در تربیت روانپزشکان کودک و نوجوان از کشورهای پیش‌رو در منطقه است و در دانشگاه‌های بزرگ کشور، از بخش‌های روانپزشکی کودک برخوردار است. 

ناصحی از تدوین دستورالعمل رفتار با کودک و نوجوان در بخش‌های بهداشتی درمانی خبر داد و گفت: تدوین این دستورالعمل از حدود سه سال گذشته آغاز شد و در سال جاری در برنامه حاکمیت بالینی بیمارستان‌ها، در مراکز درمانی کشور ادغام شد. 20 امتیاز از مجموع امتیازات بالینی حاکمیت بالینی به اجرای این برنامه اختصاص یافت. به این ترتیب تمام بیمارستان‌ها ملزم به اجرای این برنامه هستند. 


وی ابراز امیدواری کرد که دستورالعمل رفتار با کودک و نوجوان در بخش‌های بهداشتی هم اجرایی شود و افزود: امیدواریم این برنامه در بخش‌های غیر بهداشتی مانند مراکز، مهدهای کودک و ... نیز اجرایی شود چرا که این برنامه قابلیت اجرا در چنین مراکزی را نیز دارد. 

رییس اداره سلامت اجتماعی، روان و اعتیاد وزارت بهداشت همچنین از انجام مذاکراتی با وزارت آموزش و پرورش در زمینه سلامت روان کودکان و نوجوانان در مدارس خبر داد. 

ناصحی در ادامه بر لزوم انگ‌زدایی از بیماران مبتلا به اختلالات روان، تاکید کرد و گفت: در بیماری‌های جسمی، برچسب روانی(استیگما) مطرح نیست، اما طرح چنین مباحثی در مورد اختلالات روانی سبب می‌شود تا برخی برای درمان خود یا مراجعه نکنند و یا دیرهنگام مراجعه کنند. یکی از برنامه‌های اساسی ما در وزارت بهداشت مقابله با استیگما است. راه‌اندازی تخت‌های روانپزشکی در بیمارستان‌های عمومی یکی از اقداماتی است که در این زمینه انجام شده است. از آنجا که مصوب شده بود 10 درصد تخت‌های بیمارستان‌های جنرال را تخت‌های روانپزشکی تشکیل دهند، این موضوع در سال جاری با موفقیت‌هایی همراه بوده است. 

وی، افسردگی و اضطراب را شایع‌ترین اختلال روانی در ایران و دنیا عنوان کرد و گفت: پیش‌بینی‌ها بر آن است که طی دهه‌های آینده میزان افسردگی در دنیا چندین برابر شود.
زن فارس بازدید : 346 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

شنیدن این موضوع كه خانمی بعد از زایمان دچار افسردگی شده عجیب نیست اما در رابطه با آقایان چطور؟ تعجب نكنید، این موضوع حقیقت دارد. آمار نشان می‌دهد حدود 4 درصد از مردان نیز بعد از زایمان همسرشان دچار افسردگی می‌شوند. وظایف جدید، از دست دادن توجه كامل همسر به خود و پدر شدن مسائل آسانی نیستند كه بتوان به سادگی با آن‌ها كنار آمد. 


افسردگی پدرانه چیست؟

معمولا آقایانی كه بعد از زایمان همسر و ورود او به خانه همراه نوزاد كوچكش دچار افسردگی می‌شوند، رفتارشان با قبل متفاوت است. در این مردان استرس نامعمولی وجود دارد كه باعث می‌شود با كوچك‌ترین مسئله از كوره دربروند و عصبانی شوند. البته افسردگی پدرانه همیشه خود را این‌گونه بروز نمی‌دهد. برخی پدرها در این دوران به خصوص اگر تا پیش از آن اهل بگو و بخند و شوخی بوده‌اند، كمی‌ آرام‌تر می‌شوند. به جای خنده‌های از ته دل تنها لبخندی روی لبان‌شان نقش می‌بندد و ساكت‌ترند. حتی ممكن است اشتهای‌شان را از دست بدهند و احساس خستگی و بی‌خوابی كنند. دلیل افسردگی پدرانه نداشتن اعتماد به ‌نفس و تلقین ناتوانی در نگهداری از فرزند است. به عبارت دیگر مردان مبتلا به این حالت هنوز نمی‌توانند بپذیرند پدر شده‌اند و تعهد پدرانه داشتن در قبال فرزند را نمی‌پذیرند. گروهی از آقایان حتی جرات دست زدن به فرزند را هم ندارند. آن‌ها نمی‌توانند باور ‌كنند چه اتفاقی افتاده و چون احساس می‌كنند این فرزند را دوست ندارند دائم احساس گناه دارند و خود را مقصر می‌دانند و این موضوع خود باعث تشدید افسردگی آن‌ها می‌شود. 

چرا برخی پدرها افسرده می‌شوند؟

این موضوع طبیعی است. برخلاف مادر، پدر در طول بارداری همسر نمی‌تواند تغییرات را حس كند. تولد فرزند برای آن‌ها به ناگاه اتفاق می‌افتد و دچار شوك احساسی قوی می‌شوند. پدرشدن به معنی تغییر است. مردها با تولد فرزند به این نتیجه می‌رسند كه مسئول موجودی از گوشت و خون خود هستند و باید امنیت او را تامین كنند. بنابراین شروع می‌كنند به استفاده از جملات بایددار و خود را تحت فشار می‌گذارند تا بهترین باشند اما به هر حال انسان جایزالخطاست. اشتباهات و سرزنش اطرافیان باعث می‌شود احساس بی‌فایدگی کنند. از سوی دیگر متوجه این مسئله می‌شوند كه همسرشان مانند قبل به آن‌ها توجه ندارد و بیشتر توجهش به نوزاد است. این مسائل در کنار هم چرخه معیوبی می‌سازد که در نهایت سبب افسردگی پدرها می‌شود.

چگونه خود را از شر افسردگی پدرانه رها كنیم؟

در درجه اول بهترین راه‌حل، گفت‌وگوست. با همسر، خانواده، دوستان و پزشك‌تان درباره مسئله‌ای كه دارید صحبت كنید. مطمئن باشید بسیاری از مشكلات با حرف‌زدن برطرف می‌شود. راه‌حل دوم نگهداری از فرزند است. اگر احساس می‌كنید این كار از شما برنمی‌آید، آرام‌آرام از كارهای كوچك شروع كنید. می‌توانید شیر او را آماده كنید و به مادرش بدهید تا به نوزاد بدهد. می‌توانید پوشك او را بیاورید تا مادر نوزاد را تمیز كند یا حتی همراه با همسرتان او را به حمام ببرید. به مرور زمان انجام این كارهای كوچك باعث افزایش حس پدرانه در شما می‌شود و زمانی می‌رسد كه حس می‌كنید به اندازه مادر برای فرزندتان اهمیت دارید.

منبع:مجله شهرزاد
زن فارس بازدید : 361 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)

از زمانی که بقراط نخستین نظریه علت‌شناسی افسردگی را به عنوان عارضه سودا ارائه کرد، فرضیه‌های متعددی درباره مبنای افسردگی مطرح شده‌اند.


معادل اصطلاح سودا در زبان یونانی، اصطلاح مالیخولیا است که امروزه نوع خاصی از افسردگی را مشخص می‌کند. به طور کلی در سطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که با حالت غمگینی و کم انرژی بودن برای ما مشخص می‌شود.

نشانه‌های جسمانی و روانی متعددی با افسردگی همراهند. احساس کوفتگی، اضطراب، ضعف، مشکلات خواب و اشت‌ها، تحریک پذیری، گریه، داشتن حس منفی نسبت به خود و کناره گیری از دیگران و... غیره همگی منظومه‌ای هستند که فرد افسرده را دچار مشکل در گذران طبیعی زندگی می‌کند. درباره علت افسردگی دلایل متعددی مطرح شده که در آن‌ها به عوامل فیزیولوژیکی، عوامل بین فردی و عوامل روانی‌– اجتماعی و غیره توجه شده است. اما آنچه توجه روان تحلیل‌گران را به خود جلب کرد وجود مشابهت زیاد بین افسردگی و عزاداری بود.

فردی که شخصی از عزیزانش فوت کرده و عزادار است نشانه‌هایی مانند کاهش اشت‌ها، مشکلات خواب، ناتوانی لذت بردن از زندگی، گوشه‌گیری و خمودگی و جزآن را نشان می‌دهد و در واقع عزاداری به عنوان یک رویداد آسیب‌زا فرد را به سمت افسردگی و بروز علائم افسردگی سوق می‌دهد.

وجود این مشابهت، این فرضیه را تقویت کرد که افسردگی نیز مانند عزا به نوعی فقدان و از دست دادن فرد محبوب مربوط است. اما این فقدان و از دست دادن در افسردگی به صورت نمادین است و به احساس درونی فرد مربوط می‌شود.

اما چرا فرد عزادار بعد از مدتی از حالت افسردگی بیرون می‌آید و حالش بهتر می‌شود اما در افسردگی بالینی معمولا به مداخله‌های درمانی نیاز است. شاید نکته در تفاوت‌های بین افسردگی و عزادری باشد. در واقع عزا پدیده‌ای به‌هنجار است و بعد از مدت زمانی فرد بر آن فائق می‌آید و دوران عزاداری‌اش تمام می‌شود وشروع به فراموش کردن فرد ازدست‌رفته می‌کند و عواطف‌اش نسبت به او کم‌رنگ می‌شود.

به‌طور معمول فرد داغدیده چهار مرحله را بعد از رویداد داغدیدگی طی می‌کند: ۱- انکار و ناباوری: در این مرحله فرد مساله پیش آمده را باور نمی‌کند و می‌کوشد آن را انکار کند. ۲-خشم: در این مرحله فرد احساس خشم و عصبانیت می‌کند. ۳-افسردگی و غمگینی: در این مرحله فرد علائم افسردگی مانند بی‌حالی و مشکلات خواب و اشت‌ها را نشان می‌دهد. ۴-پذیرش: در مرحله آخر فرد مساله را می‌پذیرد و شروع به حل و فصل و سازگاری با آن می‌کند.

چنانچه در ضرب‌المثل می‌گویند «خاک سرد است» و علاقه نسبت به فرد از دست‌رفته را ازبین می‌برد. اما در فرد افسرده فراموش کردن و کم شدن عاطفه نسبت به فرد محبوب که به صورت نمادین، فرد آن را از دست داده، صورت نمی‌گیرد. میگنا دات آی آر. و علاوه بر آن فرد افسرده نسبت به محبوب نمادین خود احساس دوگانه علاقه و خشم را همزمان دارد. تفاوت بسیار مهم دیگر فرد افسرده و عزاداردر این است که فرد افسرده دچار احساس بی‌ارزشی می‌شود اما فرد عزادار چنین احساسی ندارد.

بنابراین روان‌تحلیل‌گران نتیجه می‌گیرند که افسردگی یک عزا است که مراحل طبیعی عزاداری را طی نمی‌کند. در فرایند طبیعی عزادری فرد معمولا ظرف چند ماه الی یک سال مراحل عزادری را طی می‌کند وبه حالت عادی بر‌می‌گردد. اما در صورت طولانی شدن واکنش‌های عزا می‌توان گفت فرد دچار افسردگی شده است و علائم او دیگر علائم طبیعی سوگ نیستند و نیاز به مداخله‌های درمانی دارد تا از افسردگی نجات یابد.

منبع: مردم سالاری
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 9784
  • کل نظرات : 373
  • افراد آنلاین : 133
  • تعداد اعضا : 219
  • آی پی امروز : 322
  • آی پی دیروز : 71
  • بازدید امروز : 2,753
  • باردید دیروز : 136
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,351
  • بازدید ماه : 7,435
  • بازدید سال : 51,584
  • بازدید کلی : 15,356,931