دسترسی سریع
جدید ترین مطالب
موضوعات
آرشیو
آمار
سنگ نوشته بیستون
بزرگترین نوشته میخی جهان با داریوش هخامنشی و گئومات شورشی زیرپای او
مکان: ٢٠ کیلومتری کرمانشاه
اندازه: ٢٥×١٥ متر
روایت قدیمی داش آکل...
داش آکل لوطی مشهور شیرازی که خصلت های جوانمردانه اش او را محبوب مردم ضعیفِ بیپناه شهر کرده، اما کاکا رستم که گردن کلفتی ناجوانمرد است و بهمین علت، بارها ضرب شست داش آکل را چشیده به شدت از او نفرت دارد، در پی فرصتی است تا زهر خود را به داش آکل بریزد و از او انتقام بگیرد. در همین حین حاجی صمد از مالکان شیراز میمیرد و داشآکل را وصی خود قرار میدهد. داشآکل با اینکه آزادیَش را از بیشتر از هر دوست دارد، به ناچار این وظیفه دشوار را به گردن میگیرد. او با دیدن مرجان، دختر 14 ساله حاجی صمد، به وی دل میبازد. اما اظهار عشق به مرجان را خلاف جوانمردی و عمل به وظیفه خود میداند. درنتیجه این راز را در دل نگه داشته و طوطی ای میخرد و درد دلش را به او میگوید. از آن پس داش آکل، قرق کردن سرِ گذر و درگیری با سایر لوطیها و اوباش را ترک میکند و اوقاتش را صرف رسیدگی به اموال حاجی و خانواده او میکند. 7 سال بعد برای مرجان، خواستگار پیدا میشود. داش آکل بعنوان آخرین وظیفه خود، وسایل ازدواج مرجان را فراهم میکند و او را به خانه بخت میفرستد. همان شب در حال نشستن داش آکل در میدانگاهی محله در حالی که مست است، کاکارستم سر میرسد. با داش آکل یکی به دو میکند و در نهایت با او گلاویز شده و سرانجام با قمه، زخمیاش میکند. فردای آن روز وقتی پسر بزرگ حاجی صمد بر بالین داش آکل میآید، او طوطی اش را به وی میسپارد و میمیرد. عصر همانروز مرجان، قفس طوطی را جلوش گذاشته و بآن مینگرد که ناگهان طوطی با لحن خراشیدهای میگوید: مرجان عشق تو منو کشت، به کی بگم !
زنان تاثیر گذار ایران ؛ ملکه طبرستانی ، مهد علیا
فخر النساء بیگم یا مهد علیا همسر شاه محمد خدابنده و مادر شاه عباس بزرگ بود.او بانویی غیور ، قدرت طلب ، تندخو ، لجوج و کینه جو بود.مهد علیا ، خواهان آن بود که در اداره امور کشور حکمفرما مطلق باشد.بر امراء و سرداران قزلباش و ارکان دولت صفوی به چشم حقارت مینگریست و بی مشاوره و صوابدید ایشان به عزل و نسب حکام و تغییر مناصب و مقامات لشکری و کشوری میپرداخت.به همین خاطر قزلباشان و حکامی که به وسیله مهد علیا از مقام سابق خویش عزل شده بودند کینه ملکه را به دل گرفته و در جست و جوی فرصتی بودند که ملکه را از صحنه سیاست حذف کنند.ضعف شخصیتی سلطان محمد خدابنده و علاقه ای که سلطان به مهد علیا داشت بیشتر بر استبداد و خود رایی ملکه و ناخرسندی و چیرگی سرداران قزلباش می افزود.مهد علیا از نظر نژادی از خاندانهای اصیل ایرانی و یک مازندرانی بود که اجدادش سالیان سال پس از سقوط ساسانیان در شمال ایران حکومت کرده بودند.
یک سال پس از پادشاهی شاه محمد خدابنده ، واقعه ای رخداد که قزلباشان را در کشتن ملکه مصمم تر کرد. در زمان شاه طهماسب ، میر عبد الله خان پدر مهد علیا ، که در مازندران حکومت میکرد خواهان استقلال شد و شاه طهماسب نیز طی یک نقشه پسر عموی او ، میر سلطان مراد را مامور کشتن او کرد. سلطان مراد نیز پس از کشتن پدر ملکه ، به پادشاهی مازندران رسید.پس از مرگ میر سلطان مراد پسرش ، میرزا خان به سلطنت رسید و با تصرف سایر نواحی طبرستان به حکومت مطلق این نواحی رسید و این شرایط ادامه یافت تا اینکه مهد علیا قدرت مطلق سیاسی را به دست گرفت.
============================
مهد علیا که بسیار کینه جو بود پیوسته درصدد بود انتقام خون پدرش را از قاتلینش بگیرد.مهد علیا به این بهانه که چرا میرزا خان ، حاکم طبرستان پس از جلوس شاه محمد خدابنده به درگاه شاهی نیامده و اظهار اطاعت نکرده است گروهی از قزلباشان را مامور فتح مازندران و دستگیری میرزا خان کرد.به دنبال این واقعه میرزا خان در یکی از قلعه های مازندران جبهه گرفت که ظاهرا تسخیر ناپذیر بود و قزلباشان نتوانستند آن قلعه را فتح کنند لیکن مهد علیا این بار شاهرخ خوان ذوالقدر را که مهردار سلطنتی بود را مامور فتح قلعه مازندران کرد البته مهردار سلطنتی از پذیرش این مسئولیت سرباز زد ولی چون از کینه مهد علیا وحشت داشت به ناچار مامور دستگیری میرزا خان شد.قزلباشان و شاهرخ خوان ذوالقدر با اندرز های دوستانه و سوگند یاد کردن مبنی بر اینکه جان او در امان خواهد بود میرزا خان را دستگیر کردند و با احترام فراوان راهی قزوین کردند. قزلباشان که گمان کشتن وی را نمیکردند ، میرزا خان تحویل مهد علیا کردند.مهد علیا بی درنگ به جلادان خویش دستور داد میرزا خان را بکشند.پس از کشته شدن میرزا خان ، مهد علیا رفتارش با قزلباشان بدتر شد.همچنین مهد علیا ، در اعدام پری خانم - که خواهر سلطان محمد خدابنده بوده و در بین قزلباشان نیز طرفدران بسیاری داشت - نقش آمده ای بازی کرد.روز به روز بر قدرت سیاسی او افزوده شده و با سران قزلباش رفتار بدتر و کریه تر میشد.پیوسته قزلباشان را از قدرت غزل کرده و یکی از فامیل های مازندرانی خود را به حکومت ایالت های مختلف ایران میگمارد.و جواب کوچکترین انتقاد ها را با خشونتی بی اندازه جواب میداد.در نتیجه همین اقدامات بود که گروهی از سران قزلباش ، شاه محمد خدابنده را تهدید کردند که ملکه را از قدرت برکنار کند هرچند شاه محمد خدابنده تا حدودی دست ملکه را از قدرت کوتاه کرد ولی باز هم ملکه به جاه طلبی های خود ادامه میداد در نهایت قزباشان ملکه را به فاحشگی و ارتباط نامشروع جنسی با یکی از مقامات کشوری متهم ساخته و توانستند فرمان قتل او را از شاه محمد بگیرند و در شهر قزوین ظهر روز یکشنبه اول جمادی الثانی سال ۹۸۷ هجری قمری ملکه را خفه کردند و با این ترتیب به عمر یکی از قوی ترین ملکه های ایران پایان داده شد.
منبع: زندگانی شاه عباس اول ، نصر الله فلسفی ، جلد یکم ، صفحات ۸۲ تا ۸۸
خبرنامه
مطالب خواندنی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبلیغات متنی